یزد-ایرنا-کتاب میراثبان شامل زندگی و آثار مرحوم استاد محمود مشروطه عکاس، هنرمند،بازیگر و میراث بان یزدی تالیف حسین مسرت از پژوهشگران و نویسندگان بنام یزد، رونمایی شد .به گزارش ایرنا،مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد روز جمعه در این مراسم گفت:تکریم بزرگان فرهنگ و هنر تکریم همه عرصه فرهنگ و هنر کشور است و یکی از بزرگان این دیار نیز استاد مرحوم محمود مشروطه است .احسان عابدی افزود: این مرحوم زندگی و سرمایه شخصی خود را در راه فرهنگ و هنر این دیار صرف کرد و منشا اثرات و برکات زیادی در این حوزه است و حتی در مدارس نیز حضور می یافت و برای دانش آموزان فیلم نمایش می داد .مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد گفت: مرحوم استاد مشروطه سالهای سال خدمت کرد و در عرصه های مختلف فیلم برداری ،عکاسی، میراث فرهنگی و بازیگری و هنر فعال بود و امروز کتاب میراث بان که خاطراتی از زندگی ایشان است رونمایی می شود و باعث ماندگاری بخشی از این زحمات خواهد شد .عابدی اظهار داشت:یکی از خدمات مرحوم استاد مشروطه عکاسی از بناهای تاریخی است که برخی از این بناها الان وجود ندارد ولی عکس آن ثبت شده و این هنر نشان می دهد که عرصه عکاسی و ثبت آثار ماندگار ،بسیار مهم است و انشالله در آینده این آثار به جا بماند.نویسنده کتاب میراث بان نیز در این مراسم گفت: نخستین بار نام استاد محمود مشروطه را در کتاب یادگارهای یزد دیدم همراه با کوبه زیبای درب ورودی خانه که الان متاسفانه به سرقت رفته و این کوبه نشان از زبردستی هنرمندان یزد و سلیقه صاحب خانه داشت و پس آن خودم دوستدار پژوهش در تاریخ و فرهنگ یزد شدم.حسین مسرت افزود: به سراغ هر کس که میرفتم، نام مشروطه به زبانش بود و لذا به این استاد مراجعه کردم و مردی بسیار مهربان، دوست , ...ادامه مطلب
ایسنا/یزد نویسنده و پژوهشگر یزدی یکی از مفاخر حوزه نشر استان یزد را «رضا مدرس یزدی» مشهور به «گلبهار» نام میبرد و میگوید: مدرس یزدی، شخصی خوشنام، فرهنگ دوست، معتمد و خیرخواه مردم بود که در تمام عمر در چارچوب وضعیت مالی خود همواره در راه خیر و کمک به مستمندان پیشگام بود.«حسین مسرّت» در گفتوگو با ایسنا، از «رضا مدرس یزدی» که مردم یزد او را بهنام «محمدرضا مدرسزاده» میشناسند و در افواه به «گلبهار» مشهور است، به عنوان یکی از مشاهیر نامی یزد در حوزه نشر ایران یاد میکند و میگوید: رضا فرزند چهارم حجتالاسلام حاج شیخ «علی مدرس مسگر یزدی» بود که در مهرماه سال ۱۲۹۰ در اصفهان دیده به جهان گشود.وی اضافه میکند: پدرش حاج شیخ علی از روحانیان یزد بود که علوم اسلامی را در محضر آیتالله میرزاسیدعلی مدرس فراگرفته و آنگاه به اصفهان رفته و تحصیلات خود را نزد علمای آن سامان به پایان رسانده بود.وی یکی از شاگردان نامی مدرس یزدی را «جلالالدین همایی» نویسندهی نامی ایران نام میبرد و بیان میکند: مدرس یزدی» دانشمندی بزرگ، مدرسی مشهور، زاهد، پارسا و قناعتپیشه بود. او هیچگاه از وجوه شرعی استفاده نکرد و غالباً از راه نماز و روزهی استیجاری و تصحیح کتب، گذران زندگی میکرد.وی با بیان این که «رضا مدرس» در اصفهان مشغول تحصیل علوم قدیم و جدید شد و اکثر درسها را بهخوبی فراگرفت ولی دبیرستان را به پایان نرسانید، ادامه میدهد: رضا در ۱۵ سالگی بهدعوت آقای مولوی، شوهر خواهرش عازم یزد میشود و به کسب و کار خرّازی در بازار پنجهعلی مشغول میشود ولی چندی بعد مجدداً به دعوت مولوی به جمع شرکای «بنگاه گلبهار» یزد میپیوندند.به گفتهی این پژوهشگر استان، «رضا مدرس یزدی» از آن زمان تا پایان عمر در این بنگ, ...ادامه مطلب
پژوهش و نگارشحسین مسرّتسفر به اروپا و خاورمیانهمرشدزاده (آگاه) دگر بار با پشتی بانی علی اکبر داور در تیر 1314 ش و با موافقت دولت ایران و ادارۀ کلّ تجارت ایران در سفری شش ماهه به نماینگی از دولت ایران از نمایشگاه های بین المللی – تجاری لایپزیک در آلمان غربی، بروکسل در بلژیک (همراه با علی اکبر صنعتی زادۀ کرمانی ) سفر کرد تا محصولات کشاورزی جنوب ایران را معرّفی نماید. وی به غیر از دیدار از کشورهای: فرانسه انگلستان، آلمان غربی، از مناطق پسته خیز سیسیل ایتالیا، سوریه ، فلسطین ، عراق، لبنان و مصر نیز دیدار کرد و محصول پسته ایران را در این کشورها عرضه و معرّفی کرد وی در این سفر 250 کیلوگرم پسته و مقداری دیگر از کالاهای صادراتی مانند کراوات ابریشمی** و گیوۀ یزدی به همراه برد که به سران و نمایندگان مجلس کشورهای مورد دیدار هدیه دهد . در مراجعت، علی اکبر داور از نتایج سفر او تقدیر کرد.ابتکاری نواین سفرها هرلحظه به او ایده ای واندیشه ای نو می داد، چنانکه از ابتکارات او می توان به پیوند زدن درختان وحشی جنگل بنه کوهی، بادام کوهی و ارژن بویژه در کوهستان های جیرفت ، جبال بارز و بافت و تبدیل محصول آن ها به پسته و بادام از سال 1300 ش اشاره کرد که این طرح را در سال 1302 ش به دولت ارائه داد .در سفر داور به رفسنجان به سال 1312 ش مرشدزاده (آگاه) به او پیشنهاد داد که می توان هزاران هکتار درختان جنگلی بنه و ارژن را از طریق پیوند زدن به درختان پسته و بادام تبدیل کرد و درختانی که محلی ها برای تهیۀ ذغال می سوزانند به درختان بارور مبدل ساخت . و در سال 1314ش مورد موافقت اصولی داور وزیر وقت دارایی قرار گرفت و به گونۀ آزمایشی اجرا شد و براساس تصویب نامۀ هیئت وزیران قراردادی چهل ساله با آگاه بسته شد که درخت, ...ادامه مطلب
پژوهش و نگارشحسین مسرّتسرانجام پس از سال ها پیگیری و مبارزه با مخالفان در تیر 1319 ش این طرح مورد تصویب هیئت وزیران قرار گرفت و براثر تصویب آن طیّ 15 سال، حدود چهارصد هزار درخت وحشی از طریق پیوند زدن به پسته و بادام تبدیل شد.یکی از موارد آن، تصویب پیمان نامه راجع به پیوند زدن درختان جنگلی جبال بارز و بافت با ادارۀ کل کشاورزی در تاریخ 13 بهمن 1319 ش بود. او حتّی با پیگیری خود به اجرای این طرح در دیگر استان ها مانند: فارس، خراسان و غیره اقدام کرد و دامنۀ پیوند درخت پسته را به درختان انجیر هم گسترش داد.نکتۀ جالب اینکه موافقت می شود 80 درصد درآمد برای دولت و تنها 20 درصد برای مرشدزاده (آگاه) باشد همراه با حقوق دولتی که وی می گوید :من حقوق دولتی را نمی خواهم و رغبتی هم به کارمندی دولت ندارم . ایشان حتّی پیشنهاد مدیر عاملی یک سازمان دولتی را هم نمی پذیرد.(عشق کار:30-31)پیوند نامهغلامرضا آگاه تحت تاثیر احساسات پاک و سرشار خود برای احیای جنگل های مناطق جنوبی استان کرمان این قصیده را در 76 بیت با عنوان «پیوند نامه» سروده است که بخشی از آن درج می شود. در این شعر روشن می گردد که وی از سال 1302 ش پی این کار بوده و سرانجام در سال 1319ش پس از رفت و آمد ها و مخالفت های بسیار با آن موافقت شده است که یکی از مشوّقان او علی اکبر خان داور(1264- 1315ش) ، وزیر مالیه (دارایی) وقت ایران بوده است :خوشا جنگل، خوشا فصل بهارش خوشا آب زلال چشمه سارشنسیمش روح بخش و جسم پرور روان بخشد هوای مشک بارشزمینش پر گل و سنبل چمن زار دو صد نسرین و نرگس جویبارششکفته غنچه ها و لاله خنداننشاط انگیز گشته آبشارشهوایش جان فزاید خسته ای رااگر روزی فتد آنجا گذارشچه موزون نغمه های کبک و تیهوستچه خوش تر شور و آوای هزارشبه بیش, ...ادامه مطلب
پژوهش و نگارشحسین مسرّتنگرانی اصلی مرشدزاده (آگاه) پس از برداشت پسته بود. زیرا مردم پسته را با روش های ابتدایی مانند استفاده از چوب و دست فرآوری می کردند. به همین روی او صنعتگران کشور را تشویق میكرد كه دستگاهی برای فرآوری پسته بسازند. به گفتۀ مهدی اگاه : « مرحوم آگاه با وارد كردن دستگاههایی از سوریه، آلمان و سیسیل ایتالیا باعث شد صنعتگران داخلی دستگاه پسته پوست كنی را به بهره برداری برسانند». همچنین وی قیچی مخصوصی را وارد ایران می کند که کار فرآوری پسته با استفاده از آن انجام ی شود.(عشق کار: 31) مسئله دیگری كه ذهن او را درگیر کرده بود، نگرانی از آفاتی بود كه محصول پسته را تهدید میكرد:«ایشان مكاتباتی را با شركت های آلمانی و فرانسوی انجام داد و شروع به آوردن وسائل سمپاشی كولهای و موتوری از آلمان كرد. با تماس با شركت BASF و Bayer آلمان به واردات كودهای شیمیایی و سموم مخصوص دفع آفات پسته مبادرت كرد. ترویج كود شیمیایی را ایشان قبل از وزارت كشاورزی شروع كرد.... و برای سمپاشی درختان جنگلی با قاطر آب را جابه جا میكرد».(مهدی آگاه)در زمینه صنعت، هم آگاه صاحب نظر برود و« بر این باور بود که میزان و تراز سرمایهگذاری در تولید به ازای هر نفر، زمینهساز ترّقی است، به عنوان نمونه در آفریقا، به کارهای زود بازده اهمیّت میدادند، از آن جمله ساختن ابزار سنگی با دوام اندک و سود فوری، امّا اروپای آن روز به سرمایهگذاری تولیدی دیر بازده میاندیشید، بر همین اساس کشتیهایی با موتور بخار و یا ماشینآلاتی بادوام میساخت. با این اندیشه، هر جا زمینهای برای جلب و جذب سرمایهگذار وجود داشت، حاضر میشد».(تعامل یزد و کرمان)ملّی شدن جنگل ها بهانه ای برای توقف طرح پیوند آگاه در سال 1339 ش به دریافت م, ...ادامه مطلب
پژوهش و نگارشحسین مسرّتدیباچه غلامرضا آگاه را باید از دانش آموختگان مکتب تجربه ؛ و از نژاد انسان های باهوش و سختکوش دیار یزد دانست که با کاردانی و کارآگاهی خود «انقلابی سبز» را در پهنۀ استان کرمان پدید آورد .مرد خود ساخته ای که براثر تلاش و کوشش خود به همه چیز رسید و در اندک زمانی نام خود را بر سر زبان ها انداخت و عنوان «پدر صنعت نوین پستۀ ایران» را برازندۀ خود ساخت . این پژوهش کوشش می کند تا مردان دوستدار آبادانی ایران را با زندگی رادمردی آشنا کند که تحوّلی شگرف را در عرصۀ صادرات ایران پدید آورد؛ و در مدّت زمانی کوتاه، کفۀ ترازوی تجاری ایران را به خوبی سنگین کرد . در فصول این کتاب، خواننده با زندگی، آثار و خدمات آگاه در دوران 85 سال زندگی او آشنا خواهند شد؛ مردی که در سخت ترین و دشوارترین شرایط اقتصادی ایران به کار خود ایمان و باور داشت و اگر طرح عظیم پیوند او در سال 1341 ش باز نایستاده بود، ایران اکنون بزرگترین تولیدکنندۀ پستۀ جهان بود و چه سرمایۀ عظیمی که به کشور ایران سرازیر نمی شد . حیف که برخی تصمیمات نادرست در برهه هایی از تاریخ، بنیان بسیاری از چیزها را بر می افکند. نگارنده در راه گردآوری و تدوین این پژوهش به غیراز بهره وری از کتاب ها ، مقالات ، شجره نامه های موجود و برخی اسناد، از اطّلاعات برخی یزدیان آگاه به خاندان مرشد (بویژه در بخش برجستگان خاندان مرشد در یزد) نیز سود جسته است و اگر زمینه ای فراهم می شد که از اطّلاعات شفاهی خاندان آگاه در استان های کرمان و تهران بهره ور می شد، بی گمان پژوهشی بسامان تر در دسترس علاقه مندان گذاشته می شد. نگارنده با توجّه به ظرفیّتی که در زندگی و آثار آگاه وجود دارد، جای کتابی مستقل در بارۀ او را خالی می بیند . م, ...ادامه مطلب
پژوهش و نگارشحسین مسرّتفصل اوّلزندگی نامه و فعالیّت اقتصادیزندگی در یزد میرزا غلامرضا مرشدزادۀ یزدی (آگاه)، فرزند محمّدباقر مرشد* ( متوفّای هفتم اسفند 1317ش در رفسنجان .او فرزند رمضانعلی و وی فرزند عبدالکریم و او فرزند عبدالرحیم و او فرزند رجبعلی و وی فرزند مهرشاه [زرتشتی] یزدی بود) و رقیّه خانم .غلامرضا در دوم مهر (در زندگی نامۀ خودنوشت آگاه ، شهریور آمده است.ولی در شناسنامه دوم مهر است) 1280ش در شهر مشهد به دنیا آمد .پدر و مادرش جزو یزدیانی بودند که به مشهد کوچ کرده بودند.(اعضای خانوادۀ محمّدباقر عبارت بودند از : ربابه، سکینه، غلامرضا، غلامعلی، عبدالحسین ، علی و جواد).خانوادۀ مرشد در شهرهای گوناگون ایران از جمله یزد، مشهد و زاهدان به کار تجارت مشغول بودند.( گلابزاده به نقل از مهدی آگاه می نویسد که غلامرضا در خانوادۀ شعرباف" پارچه باف در گویش یزدی" به دنیا آمد و بعداً به بازرگانی روی آورد، ولی اسناد و کتاب های تاریخ یزد گواهی می دهند که خانوادۀ آنان همیشه اهل بازرگانی بودند) وی یک ساله بود که همراه پدر و مادر به یزد برگشت . غلامرضا تا 15 (16یا 17) سالگی در یزد زندگی کرد و به تحصیل زبان فارسی، زبان عربی ، صرف و نحو عربی زیر نظر حاج ملاّ فرج الله هروی (از عالمان دینی و پرهیز کاران یزد در سدۀ 14 ق. متوّفای دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۰۸ ش برابر با ۱۷ ذیحجّۀ ۱۳۴۷ ق) و کارآموزی بازرگانی و رموز آن نزد پدر و عمویش آقا علی مرشد (غلامرضا دارای سه عمو به نام های: آقاعلی، محمّدصادق و محمّدرضا و دو عمّه بود) از نیکوکاران و بازرگانان بنام یزد که در جریان قحطی در یزد به هنگام جنگ دوم جهانی نقشی سودمند در تأمین گندم مردم یزد به سال 1316 ق برعهده داشت، گذراند.(بنگرید: شرح حال آقاعلی مرشد) سفر ب, ...ادامه مطلب
پژوهش و نگارشحسین مسرّتفرصت مغتمنی که در این راه نصیب غلامرضا شد، املاک زیادی بود که از راه ارث به همسرش رسیده بود. ( احمدعلی مرادی تنها دو دختر به ترتیب به نام های فرخنده و خجسته داشت. ولی حسین بشارت می گوید که یک پسر هم داشت که بیمارستانی در رفسنجان ساخته است.شاید درست نباشد) و او با پشتکار خود زمین ها را در اختیار گرفت و نخست به کشاورزی مرسوم آن روزگار مانند: كشت پنبه، که در آن زمان به هند صادر میشد و این علاقمندی او را بیشتر میكرد. او پس از کاشت توت، و پرورش پیلۀ كرم ابریشم، کم کم گلکاری گل سرخ را آغاز میکند و به کار گلابگیری میپردازد و« سرانجام در راهی گام میگذارد که دگرگونیهای اقتصادی کنونی را در کرمان و رفسنجان، مدیون خود میسازد، و با کاشت درخت پسته و گسترش آن، سرزمین طلای سبز را به تاریخ میسپارد» (تعامل یزد و کرمان) و متوجّه می شود محصول پسته علی رغم صادرات محدود به خارج از كشور و مصرف داخلی، ظرفیّت لازم را برای صادرات دارد؛ پس برای تبدیل آن به باغ های پسته اقدام نمود. در سال 1311 ش مرشدزاده (آگاه) موفق به کشف چاه دریا در رفسنجان می شود که معتقد بود این رودخانه زیرزمینی است و همانند آن در چین ، آمریکا و فرانسه است.سند آن پیوست است.اتاق تجارت یزد در گفتار تاریخچۀ اتاق تجارت یزد مطلبی به این صورت آمده است:« انتخابات اتاق یزد روز بیستم تیرماه 1311 تشکیل شد و چند روز بعد روزنامۀ اطلاعات نوشت: «از یزد تلگرافاً راپورت میدهند که روز 20 تیر بر حسب دعوتی که از طرف حکومت برای افتتاح اتاق تجارت و معرفی اعضای آن شده بود، ساعت شش عصر رؤسای دوایر دولتی و طبقات گوناگون در محلّ اتاق تجارت حاضر و از طرف مدیران حکومت، نطق مفصّلی دربارۀ وضعیّت اقتصادی و فواید اتاق تجارت ا, ...ادامه مطلب
حسین مسرّتنگارنده در سال 1401 به غیر از کتاب هایی که بنا به ضرورت کارهای پژوهشی خود بایستی می خواندم و از آن بهره می گرفتم؛ مانند کتاب هایی در حوزۀ ادب ، فرهنگ و تاریخ یزد که نقد و معرّفی برخی از آن ها هم در شماره های جهان کتاب سال 1401 چاپ شد ؛ موفق به خواندن دفتر ششم کتاب خواندنی شازدۀ حمّام اثر جغرافی دان نامدار جهانی، دکتر محمّدحسین پاپلی یزدی شدم که این دفتر به نام «گل های ماه پرویز» چاپ شده و دربردارندۀ زندگی واقعی شیرزنی ایلیاتی با نام ماه پرویز است که به عشق همسرش شیرو که چوپان و نوازنده و از طبقات فرودست ایل است ، زندگی سرشار ایل خود را رها می کند و به دلیل طرد پدر و خانواده ، از همۀ دارایی و ثروت ایل محروم شده و به به ناچار در یکی از روستاهای یزد ساکن می شود .ماه پرویز همراه شیرو و سیزده فرزندش زندگی سراسر رنج باری را پشت سر می گذارد که با قلم شیوا و روان دکتر پاپلی به تصویر می درآید. چنان قلم وی مسحور کننده است که خواننده تا داستان را به پایان نبَرد، دوست ندارد از کتاب دست بکشد، حتی به بهای گرسنه ماندن و بی خوابی. وی چنان صحنه ها را جاندار به تصویر کشیده که هر آن خواننده، همزاد پنداری کرده و در غم و شادی و خنده و گریۀ قهرمانان داستان شریک می شود. این داستان مستند از زبان گلپری، دختر ماه پرویز که هم خانۀ دکتر پاپلی است ، روایت می شود و در حقیقت روایتی است از تاریخ پرفراز و نشیب زندگانی مرم ایران در طول سده های متمادی است و انگار این داستان تمامی ندارد. کتاب با سرانجام خوش (به غیر از گلبو) زندگی فرزندان ماه پرویز به ویژه گلپری پایان می پذیرد. (همۀ نام ها مستعار است)پاپلی هیچ گاه ادّعایی دربارۀ نویسندگی به ویژه در حوزۀ خاطره نویسی نداشته و ندارد، ولی شش دفتر شازدۀ, ...ادامه مطلب
پژوهش و نگارش: حسین مسرّتتدوین زندگینامۀ 22 هزار تن از مشاهیر درزمینه های گوناگون. مدیریّت مؤسّسه از آغاز تا اسفند 1382 ش بر عهدۀ حسین مسرّت بود و از فروردین 1383 ش به عهدۀ محمّد فاضلی شورکی (1326-1394 ش) و از فروردین 1395 ش به عهدۀ محمّدحسین انتظاری زارچ گذاشته شد.انتشارات ریحانه الرّسول دیگر اقدام مؤسّسه در پائیز 1379 ش، راهاندازی مرکز نشر بود که نخستین کتاب آن در سال 1379 ش به نام خروش خاموش چاپ شد واژ آن زمان تاکنون حدود 60 عنوان کتاب درزمینه های گوناگون فرهنگی، ادبی، تاریخی و علمی یزد چاپشده است. این بنگاه انتشاراتی در سال 1381 ش موفّق به اخذ مجوّز از ادارۀ کلّ فرهنگ و ارشاد اسلامی شد. مدیر نشر مؤسّسه از آغاز تا مهر 1382 ش بر عهدۀ سیّد محمّد موسوی و پسازآن بر عهدۀ طیّبۀ خبری است.روزنامۀ یزد امروز از سال 1380 ش برای تکمیل روند فرهنگی شدن مؤسّسه، مجوّز نشریۀ یزد امروز با زمینۀ فرهنگی، هنری و اجتماعی و ورزشی گرفته شد تا مردم یزد، شاهد وجود یک بنگاه فرهنگی تمامعیار باشند. مجوّز این هفتهنامه با گسترۀ کشوری در تاریخ 1/11/1380 ش به نام مؤسّسه صادر شد و نخستین مدیرمسئول آن محمّد فاضلی شورکی بود که تا زمان درگذشت در تاریخ 10/10/ 1394 ش عهدهدار این مسئولیت بود. در تاریخ 12/11/1383 نخستین پایگاه اینترنتی خبری استان یزد وابسته به مؤسّسه برای تأمین خبر این نشریه آغاز به کار کرد. این نشریه هماکنون بهصورت رنگی و با کاغذ سفید چاپ میشود و اکنون سال بیستم، شمارۀ 850 خود را با مدیرمسئولی آقای محمّدهادی کاظمینی سپری میکند.شهر کهناین ماهنامۀ ادبی و فرهنگی نخست به صاحبامتیازی ابوالقاسم عقیلی در شهر یزد چاپ میشد، امّا در آبان 1393 ش امتیاز آن بهوسیلۀ مؤسّسه خریداری شد , ...ادامه مطلب
پژوهش و نگارش: حسین مسرّتموزه شامل هفت گنجینۀ نفیس بوده که تماماً با بودجۀ شخصی خریداریشده و طیّ سه وقفنامه با تأیید آیات عظام، دفتر مقام معظّم رهبری، علمای اعلام و دهها شخصیّت فرهنگی کشور و استان یزد، در ایّام ولادت حضرت زهرا (س) (در سالهای 1385،1382 و 1389 ش) تنظیم و به آستان مقدّس امامزاده جعفر (ع) یزد برای اصحاب فرهنگ و اندیشه و محصّلان مراکز آموزشی اهدا و به یادگار گذاشته است که وقفنامههای تنظیمی در دوران معاصر، از اسناد مهمّ تاریخی ایران محسوب میشود و گواه فرهنگ والای ایرانی در عرصۀ دینی است. این گنجینهها ازلحاظ تخصّصی و پژوهشی، یکی از بزرگترین مراکز دیدنی و تخصّصی برای دانشجویان، طلّاب، آحاد پژوهشگران و گردشگران داخلی و خارجی شده است.هدفهای اصلی تشکیل این موزه بر پایۀ نیّات واقف آن عبارت بوده است از:-نگهداری آثار گذشتگان، نمایش و انتقال آنها به آیندگان و جلوگیری از نابودی آنها.-پیشگیری از تاراج فرهنگی و نابودی دستاوردهای فرهنگی جامعه.-تبیین مجد و عظمت امپراتوری ایران و افتخارات ایرانزمین.فراهم آوردن مکانی برای انجام مطالعات و پژوهشهای فرهیختگان، دانشجویان و پژوهشگران بر اساس مستندات تاریخی.-تبیین جایگاه علمی و ویژگیهای قومی و فرهنگی ساکنین یزد و مردم ساکن کویر، بهویژه در ابعادی چون: دینمداری، قناعت، سختکوشی، مهارت و علماندوزی.حسن اقدام واقف زمانی بیشتر مشخّص میشود که در نظر بگیریم یزد باآنهمه غنای فرهنگی هنوز هم فاقد یک موزۀ جامع تاریخی و یا مردمشناسی است. اکنون این مجموعه با انتشار چند جلد فهرست و با پیوستن به بارگاه مقدّس امامزاده جعفر (ع) جایگاهی قانونی و محکم یافته و بهسان رودی جاری است که به دریا فرومیریزد و دیگر نگرانی از بابت سرنوشت آ, ...ادامه مطلب
پژوهش و نگارش: حسین مسرّتتاکنون 9 جلد کتاب در معرّفی این مجموعه منتشرشده است و پیشبینی میشود فهرست معرّفی اسناد و نسخههای خطّی آن در حدود 20 جلد کتاب بشود. نفایس گنجینۀ اسناد و نسخ خطّی کاظمینی 1- شجرهنامۀ نزهه العیون و نهایه الفنون که به نام شجرهنامۀ آدم تا خاتم معروف است. 2- وقف نامۀ مسجد خضرشاه چهارمنار یزد به تاریخ 902 قمری.3- رساله در علم نجوم.4- جام جم: رکن الدّین اوحدی مراغهای، نگارش سدۀ دهم قمری.5- رسالۀ روح و بدن: محمّد بن سلیمان فضولی بغدادی، نگارش 1269 قمری.6- دیوان انوری: اوحدالدّین علی انوری ابیوردی، نگارش سدۀ یازدهم قمری.7- فرهاد و شیرین: کمال الدّین محمّد وحشی بافقی، نگارش سدۀ 10 و 11 قمری.8- بیاض ریاض: اسکندر، نگارش سدۀ یازدهم قمری.9- برگزیدهای از دیوان خاقانی، نگارش سدۀ یازدهم قمری.10- سبحه الابرار: عبدالرّحمن بن احمد جامی، نگارش سدۀ نهم قمری.11- قرآن کریم، کاتب: علیاکبر اصفهانی، نگارش سدۀ هفتم قمری.12- قرآن کریم، کاتب: احمدالشریف یزدی، نگارش 1261 قمری.13- زادالمعاد: محمّدباقر مجلسی.14- جامع نقلیات (به زبان اردو).15- دیوان حافظ، به سفارش سلطان فریدون حسین میرزا بایقرا، نگارش سدۀ دهم قمری.16- دیوان نورعلیشاه: محمّدعلی نورعلیشاه طبسی اصفهانی، کاتب: هاشم نیشابوری یزدی، نگارش 1312 قمری.17- مثنوی معنوی: مولانا جلال الدّین محمّد بلخی، نگارش 1261 قمری.18- قصاید حکیم سنایی: ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی، نگارش 1269 قمری.19- دیوان ریاض همدانی: میرزا جعفر ریاض، نگارش سدۀ سیزدهم قمری.20- کلیّات سعدی، با چندین لوحۀ مینیاتور.3- گنجینۀ سکّه و اسکناس مجموعۀ سکّههای اين موزه, ...ادامه مطلب
حسین مسرّتنیز عبدالحسین آیتی درنهایت دلبستگی و گزافهگویی نوشته است: «مؤمن حسین یزدی مشهورتر از آن است که نیاز به بازگفتن باشد. (آثارش از آفتاب مشهورتر است) بحری موّاج بوده و فلکی رجراج و بازار علم و ادبش هر دو رواج، کمتر تذکرهای است که به نام مؤمن حسین یزدی مزّین نباشد، ایران به مؤمن یزدی بالان است، زیرا مقامش منحصر به شعر و ادب نبوده. بلکه در هر علم، فروع و براعت داشته و در تزکیۀ نفس و حسن اخلاق، نبوغ» داشته است (77).دیگر نویسندگان دراینباره میافزایند که: «در اکثر علوم و فنون متنوّعه با بهره بوده» (78) «از مستعدّان و خوشفکران بوده، در وطن با خشک و تر ساخته، روزگار به عافیّت میگذراند.» (79) و «از علما و بلغای زمان خود بوده.»(80) و «از مشاهیر دانشمندان عهد خود» گردید. (81)؛ و «اکثر علوم و فنون واقف ایدی» (82) و در یکسخن، او «از فضلای زمان خود بوده، در نزد علما و عرفا کسب کمالات ظاهری و باطنی نموده است.» (83)بازتاب رخدادهای اجتماعی در سرودههای مؤمن یزدیگویند بسیاری از سخنوران، آیینۀ روزگار خویشاند. سخنوران هرچه خواسته باشند بنا بر فشار زمانه و بد روزگاری و رخدادهای سیاسی و ستم و ددمنشی بسیاری از فرمانروایان برکنار باشند و خود را آزاد از روند روزگار بدانند، نمیتوانند، چه بسیار سخنوران که شعرهای سیاسی را تنها برای دل خود سروده و حتّی دلیری بازگویی آن را نیز نداشتهاند. ولی بااینحال از درون بسیاری از سرودههای آنان به چگونگی روزگار ناسازگار و نا به سامان میتوان پی برد.چنانکه مؤمن حسین یزدی با آنکه پدرش در دفتر شاه نعمتالله باقی کتابدار بوده و خود گویا بهرهور از این پیشۀ پدر و بنا به نوشتۀ جامع مفیدی که سخنوران در گروه میانی جامعه بودهاند. با این وصف در دیوان او ربا, ...ادامه مطلب
حسین مسرّتطنزکمتر سخنوری است که در دیوان خود به طنز نپرداخته باشد و مؤمن یزدی هم بر اینگونه است. میرافضلی مینویسد: «در رباعيات مؤمن، طنز دلچسبی وجود دارد که میتوان آن را "طنز زيرپوستی" ناميد و از شيوههای خاص طنز آفرينی مردم يزد است. در رباعی زير، به طرز زيرکانهای از رواج بازار بیهنران سخن میگوید:علمم همه جهل و شيوهام بوجهلی است کارم نه به اگره است و نه با دهلی استهر جا هستم، رواج بازار من است من بیهنرم، متاع من نااهلی است!و در همين زمینه، رباعی زير هم قابل توجّه است:ای سنگدل! از چه نرم چون موم شدی ظالم بودی، چه شد که مظلوم شدی؟از خوان فلک، بیهنران محظوظاند تقصير تو چيست؟ از چه محروم شدی؟!يا در رباعی زير، اصطلاح "مردم معتبر" را خيلی رندانه بهکاربُرده است:عزّت مطلب دلا که خوارت نکند تحصيل وقار، بی وقارت نکندبا مردم معتبر گهی ميگردی! ناگاه خلل در اعتبارت نکند؟يا در رباعی زير، طعن و تعريضی که در عبارت "رستم دستان" هست، بسيار ظريف و طنزآلود است:شمع همه بزم و نخل هر بستانی گه طعمه بنگيان، گه از مستانیاز هيچ مصاف برنمیتابی روی نازم جگرت که رستم دستانی!»(3/83)تخلّصمولانا محمّد حسین یزدی، در همۀ تذکرهها از او بانامهای ملّا مؤمن، ملّا مؤمن حسین، ملّا مؤمن حسین یزدی، ملّامحمّد مؤمن حسین یزدی، حسین یزدی، مولانا مؤمن حسین یزدی و مؤمن یزدی و نامهای همانند، به نام تخلّص آمده است و شایان گفتن آنکه از میان 41 سخنور با تخلّص مؤمن در پهنۀ ادب فارسی،30 سخنور با تخلّ, ...ادامه مطلب
حسین مسرّتو سرانجام سید علی میرافضلی، رباعی شناس همروزگار ما میگوید:�شعر دورۀ صفوی را با غزل میشناسند و حق آن است که گروهی از بهترین غزلسرایان فارسی در این دوران ظهور کردهاند. از صائب تبریزی که سرآمد غزلسرایان مکتب اصفهان است، حدود 7000 غزل بهجای مانده و تعداد اندکی قصیده و دیگر هیچ! نویسندگانی که تاریخ رباعی فارسی را نگاشتهاند، به این دوره که رسیدهاند سر تکان داده و گذشتهاند و گفتهاند در شعر دوره صفوی، هیچ اتفاقی در عرصۀ رباعی نیفتاده است. سایۀ غزل چنان بر شعر این دوران سنگینی میکند که هیچکس رباعیگویان عصر صفوی را نمیبیند. در این سه قرن (سده 10 تا 12 ق) چندین شاعر اختصاصاً به گفتن رباعی اشتغال داشتند که نامدارترین آنها، سحابی استرآبادی [درگشت، 1001 ق] است که حدود 6000 رباعی دارد. غیر از او، سید محمّد جامهباف مشهدی متخلّص به فکری و معروف به میر رباعی، محوی همدانی و مؤمن یزدی از رباعیگویان معروف این دوره هستند. در سالهای پایانی قرن 11 هجری، محمّدصالح رضوی مجموعهای فراهم کرد به اسم "جواهرالخیال" که دربردارندۀ رباعیّات سخنوران دورۀ صفوی است. این مجموعۀ ارجمند، حدود 3600 رباعی دارد، از 200 ـ 300 شاعر آن زمانه و نمایانگر رویکرد سخنوران آن دوران به گفتن رباعی و اهتمام ادیبان آن روزگار، به گردآوری رباعیّات است�. (97)وی در دنبالۀ آن میگوید: �رباعیّات مؤمن یزدی دارای زبانی پاکیزه و شستهورفته و مضامین عاشقانه و عارفانه است. بعضی از رباعیّات او به ابوسعید ابوالخیر هم نسبت یافته است�. (98) و در تکمیل صحبت خود در جای دیگر مینویسد: �مؤمن يزدی، محوی همدانی و سحابی استرآبادی، بهرغم کثرت رباعيّاتشان جزو رباعیسرايان طراز اوّل تاريخ رباعی پارسی به شمار نمیآيند. امّا , ...ادامه مطلب