مقدّمه سفر به جنوب  ایران(2)

ساخت وبلاگ

حسین مسرّت

مزیّتهای پژوهش حاضر

الف) سعی شده است تصحیح آن علمی، انتقادی و مطابق با اصول پذیرفته شدۀ کنونی و مورد تأیید مصحّحان زبدۀ کشور باشد.

ب) پیش­تر کتاب «سفر به جنوب ایران» به نام «سفرنامۀ تلگرافچی» تنها بر پایه نسخۀ خطّی کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی و با اشتباهات چاپی سهوی و غیر سهوی به دلیل اتّکاء به یک نسخه و بدون توضیحات، تعلیقات و مقدّمه چاپ شده بود، و بار دیگر هم با نام «سفرنامۀ بحرین»، باز بدون شرح و توضیح و مقدّمه و مؤخّره و دیگر بایسته­های یک کار تصحیحی چاپ شده بود. امّا اکنون این تصحیح بر پایۀ دو نسخۀ خطّی که تاکنون شناخته شده، همراه با مقدّمه در شناخت نویسنده، تاریخ نگارش، ارزش و اهمیّت و توضیح اسامی متن و واژه­ها و غیره انجام گرفته است.

پ) نویسندۀ سفرنامه که در نسخه های خطّی موجود گمنام بود، پس از پژوهشهای موشکافانه و مطابقت با متن آلمانی کتاب و سنجش با سفرنامۀ خراسان اثر شیندلر شناسایی شد. زیرا در سفرنامۀ خراسان همچون سفر به جنوب ایران؛ کتاب، منزل به منزل تقسیم شده است و اصطلاحات و مواردآمده یکسان است.

ت) گفتارهای چندگانه­ای در زمینۀ ارزش و اهمیّت کتاب؛ یافته های پژوهشی و توضیح اعلام انسانی آن، گردآوری و سامان داده شد.

ج) بخشی از ترجمۀ متن آلمانی کتاب برای تأیید نظر نگارنده در زمینۀ انتساب آن به شیندلر درج شد.

چ) پس از مطابقت با متن آلمانی روشن شد که ترجمۀ فارسی حاضر، تحریر یا بازنوشتی از متن اصلی است که به احتمال زیاد توسّط مترجم صورت گرفته است.

ح) رسم الخطّ متن سفرنامه و کتاب بر پایۀ دوکتاب دستور خطّ فارسی و فرهنگ املایی خطّ فارسی، نشر فرهنگستان زبان و ادب فارسی نگارش یافته است.

خ) با مراجعه به فرهنگها وکتابهای تاریخی و نیز آشنایان محلّی، بسیاری از اطّلاعات و نامهای نادرست، تصحیح شد.

(بررسی نکات کتابشناسی و متن شناسی ترجمه و تصحیح موجود)

ردّ پای مترجم:

1-ترجمۀ موجود تا حدودی تحت اللفظی بوده و عیناً صورت نگرفته است و مترجم به سلیقۀ خود، بویژه در زمان نام بردن از امامان معصوم (از عبارتِ علیه السّلام)، حاکم، شاه (از عباراتِ خلدالله الجنّه/ نوّرالله مرقده)و والی با عبارات دعایی و غلوآمیز همراهی می­کند و ذیل یزد می­نویسد: «روز آخر ماه مبارک وارد شدیم» و گاهی انشاء­پردازی می­کند، مثلاً ذیل احمدی می­نویسد: «چند بلبل در سر درخت به توحید و شکر الهی مشغول نغمه­سرایی بودند». ذیل جزیرۀ هرمز می­آورد: «تا روزی که پیک اجل و فرّاش مرگ، گریبانش را بگیرد». ازینرو می­توان متن موجود را ترجمۀ آزاد نام گذاشت.

ایرج افشار بر این باور است که: «از لحن و طرز نگارش آن بر می‌آيد كه شخص انگليسی مطالب خود را بيان كرده و منشی ايرانی به قلم آورده است». (افشار، 1344، ج1: 237)

2- مترجم که گویا از مترجمان ادارۀ دارالتّرجمۀ ناصری باشد، به زبان فارسی تسلّط کاملی نداشته است. حذف افعال بدون قرینه بوده است و بسیاری جاها ضعف تألیف و در حقیقت ضعف ترجمه دیده می­شود. برخی افعال هم ناقص آمده است. خودداری می­نویسد: «مؤلّف نثری مشوّش دارد که به محاوره بسیار نزدیک است. از دیگر ویژگیهای متن می­توان به موارد زیر اشاره کرد: استفاده از جملات کوتاه، حذف بی مورد افعال، استفاده از افعال ماضی و مضارع در جملات همزمان، استفادۀ نادرست از لغات عربی، شواهد منظوم ضعیف و سست، پیش و پس ساختن ارکان جمله و غیره» (شیندلر، 1391: 77)

روشنی زعفرانلو در دیباچۀ سفرنامه خراسان می­نویسد: «مؤلّف خود به دقایق زبان فارسی وارد نبوده و احتمالاً رساله را به یکی از زبانهای اروپایی نوشته و دیگری آن را ترجمه کرده است و منتهی مترجم هم متأسّفانه به زبان فارسی تسلّط نداشته است ... . اظهارنظرها و اطّلاعات تاریخی مؤلف غالباً صحیح نیست، بخصوص در بارۀ امامزاده­ها ... این کتاب از لحاظ انشاء و ادب هیچ گونه امتیازی ندارد ... بلکه اطّلاعات تاریخی و اجتماعی آن مورد نظر بوده است ... علاوه بر اینکه از نظر ادبی در سطح خیلی پایینی است، از جهت زبان فارسی معمول و عادّی هم خالی از نقص و اشکال نیست». (روشنی زعفرانلو، 1356: 17 و18)

که عیناً این موارد در زمینۀ سفرنامۀ حاضر نیز درست است.

3- بسیاری از نام روستاها را مترجم از روی متن بازنویسی کرده و به فرهنگی هم مراجعه ننموده است و از اینرو هرآنچه به گوش نویسنده رسیده، ضبط شده است. مانند: ماهی‌آباد که در حقیقت محی‌آباد بوده است. و کشم (قشم) و غیره دربسیاری موارد هم ضبط نامها به گویش بومی است، مانند: مارون (ماران) نیون(نیان)// کل قاضی (قلعه قاضی) و غیره.

4 - اشعاری در متن آمده که روشن نیست از نویسنده یا مترجم است. مانند شعر دربارۀ مردم هرند یا مردم نائین یا روستای عقدا. افشار در فرهنگ ایران زمین، ذیل هرند نوشته است: «این اشعار معلوم نیست که در اصل بوده یا مترجم اضافه کرده است». (شیندلر، 1352: 189)

5-مترجم ذیل قهپایه واژۀ «شهریتی» را آورده که در فرهنگها نبود. و برخی واژه را که برابر فارسی آن نمی­دانسته به همان صورت آورده است. مانند: سنگ ترتور. کلیک اودی و غیره. و نیز برخی نامها را با تلفّظ فرنگی می­آورده است. مانند: پورتگال، عثمانلو و هلندیس و از مقیاسهای فرنگی استفاده کرده است. مانند: گره.

6-ایرج افشار حدس زده که است شاید راوی می­گفته و نویسنده یا مترجم ایرانی تقریر می­کرده است. ازینرو برخی جاها جمله ها فعل فرد دارد و برخی جمع. یا اینکه اصطلاحات فارسی را آورده است. مانند: یک میدان برای مساحت که در متن آلمانی به جای آن چسبیده است.

دیگر یافته­ها:

1- رسم الخطّ قدیم در کتاب وجود دارد. مانند: /.جهه، نصره. نعمه، قیمه/ اسمعیل به جای اسماعیل. پله­کان به جای پلکان./ ادغام «های» غیرملفوظ: چشمها به جای چشمه­ها/ پشها به جای پشه­ها/ خانهای به جای خانه­های/ خرابها به جای خرابه­ها/ بچها به جای بچه­ها/ تپها به جای تپه­ها/ سرکردها به جای سرکرده­ها./ جزیرها به جای جزیره­ها./ کوچهای به جای کوچه­های./عملجات به جای عمله جات/ قلها به جای قله­ها.

2-محتوای سفرنامه نشان می­دهد که نویسنده با اطّلاعات قبلی به این سفر دست زده و به غیر از برخی سفرنامه­ها مانند مارکوپولو که ذیل منزل بافت یاد می­کند یا ابن بطوطه که ذیل بندر عبّاسی آمده است، از کتابهای تاریخی هم که خوانده مانند: رخداد جنگ محمود افغان در گلناباد اصفهان نقل می­کند.

3- محتوای سفرنامه گواهی می­دهد که نویسنده به غیر از یاداشتهای روزانه. یک بار هم بر پایۀ آن کتاب را بازنویسی کرده است. زیرا در برخی جایها به جای اینجا از واژۀ آنجا بهره برده است. یا مثلاً ذیل آقا سیدعبّاس مجتهد در کرمان می­نویسد: «چند مرتبه با ایشان ملاقات افتاد ... گویا حالا در طهران تشریف دارند.»

کاریز یزد...
ما را در سایت کاریز یزد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karizyazda بازدید : 42 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1402 ساعت: 4:45