حسین مسرّت
مزیّتهای پژوهش حاضر
الف) سعی شده است تصحیح آن علمی، انتقادی و مطابق با اصول پذیرفته شدۀ کنونی و مورد تأیید مصحّحان زبدۀ کشور باشد.
ب) پیشتر کتاب «سفر به جنوب ایران» به نام «سفرنامۀ تلگرافچی» تنها بر پایه نسخۀ خطّی کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی و با اشتباهات چاپی سهوی و غیر سهوی به دلیل اتّکاء به یک نسخه و بدون توضیحات، تعلیقات و مقدّمه چاپ شده بود، و بار دیگر هم با نام «سفرنامۀ بحرین»، باز بدون شرح و توضیح و مقدّمه و مؤخّره و دیگر بایستههای یک کار تصحیحی چاپ شده بود. امّا اکنون این تصحیح بر پایۀ دو نسخۀ خطّی که تاکنون شناخته شده، همراه با مقدّمه در شناخت نویسنده، تاریخ نگارش، ارزش و اهمیّت و توضیح اسامی متن و واژهها و غیره انجام گرفته است.
پ) نویسندۀ سفرنامه که در نسخه های خطّی موجود گمنام بود، پس از پژوهشهای موشکافانه و مطابقت با متن آلمانی کتاب و سنجش با سفرنامۀ خراسان اثر شیندلر شناسایی شد. زیرا در سفرنامۀ خراسان همچون سفر به جنوب ایران؛ کتاب، منزل به منزل تقسیم شده است و اصطلاحات و مواردآمده یکسان است.
ت) گفتارهای چندگانهای در زمینۀ ارزش و اهمیّت کتاب؛ یافته های پژوهشی و توضیح اعلام انسانی آن، گردآوری و سامان داده شد.
ج) بخشی از ترجمۀ متن آلمانی کتاب برای تأیید نظر نگارنده در زمینۀ انتساب آن به شیندلر درج شد.
چ) پس از مطابقت با متن آلمانی روشن شد که ترجمۀ فارسی حاضر، تحریر یا بازنوشتی از متن اصلی است که به احتمال زیاد توسّط مترجم صورت گرفته است.
ح) رسم الخطّ متن سفرنامه و کتاب بر پایۀ دوکتاب دستور خطّ فارسی و فرهنگ املایی خطّ فارسی، نشر فرهنگستان زبان و ادب فارسی نگارش یافته است.
خ) با مراجعه به فرهنگها وکتابهای تاریخی و نیز آشنایان محلّی، بسیاری از اطّلاعات و نامهای نادرست، تصحیح شد.
(بررسی نکات کتابشناسی و متن شناسی ترجمه و تصحیح موجود)
ردّ پای مترجم:
1-ترجمۀ موجود تا حدودی تحت اللفظی بوده و عیناً صورت نگرفته است و مترجم به سلیقۀ خود، بویژه در زمان نام بردن از امامان معصوم (از عبارتِ علیه السّلام)، حاکم، شاه (از عباراتِ خلدالله الجنّه/ نوّرالله مرقده)و والی با عبارات دعایی و غلوآمیز همراهی میکند و ذیل یزد مینویسد: «روز آخر ماه مبارک وارد شدیم» و گاهی انشاءپردازی میکند، مثلاً ذیل احمدی مینویسد: «چند بلبل در سر درخت به توحید و شکر الهی مشغول نغمهسرایی بودند». ذیل جزیرۀ هرمز میآورد: «تا روزی که پیک اجل و فرّاش مرگ، گریبانش را بگیرد». ازینرو میتوان متن موجود را ترجمۀ آزاد نام گذاشت.
ایرج افشار بر این باور است که: «از لحن و طرز نگارش آن بر میآيد كه شخص انگليسی مطالب خود را بيان كرده و منشی ايرانی به قلم آورده است». (افشار، 1344، ج1: 237)
2- مترجم که گویا از مترجمان ادارۀ دارالتّرجمۀ ناصری باشد، به زبان فارسی تسلّط کاملی نداشته است. حذف افعال بدون قرینه بوده است و بسیاری جاها ضعف تألیف و در حقیقت ضعف ترجمه دیده میشود. برخی افعال هم ناقص آمده است. خودداری مینویسد: «مؤلّف نثری مشوّش دارد که به محاوره بسیار نزدیک است. از دیگر ویژگیهای متن میتوان به موارد زیر اشاره کرد: استفاده از جملات کوتاه، حذف بی مورد افعال، استفاده از افعال ماضی و مضارع در جملات همزمان، استفادۀ نادرست از لغات عربی، شواهد منظوم ضعیف و سست، پیش و پس ساختن ارکان جمله و غیره» (شیندلر، 1391: 77)
روشنی زعفرانلو در دیباچۀ سفرنامه خراسان مینویسد: «مؤلّف خود به دقایق زبان فارسی وارد نبوده و احتمالاً رساله را به یکی از زبانهای اروپایی نوشته و دیگری آن را ترجمه کرده است و منتهی مترجم هم متأسّفانه به زبان فارسی تسلّط نداشته است ... . اظهارنظرها و اطّلاعات تاریخی مؤلف غالباً صحیح نیست، بخصوص در بارۀ امامزادهها ... این کتاب از لحاظ انشاء و ادب هیچ گونه امتیازی ندارد ... بلکه اطّلاعات تاریخی و اجتماعی آن مورد نظر بوده است ... علاوه بر اینکه از نظر ادبی در سطح خیلی پایینی است، از جهت زبان فارسی معمول و عادّی هم خالی از نقص و اشکال نیست». (روشنی زعفرانلو، 1356: 17 و18)
که عیناً این موارد در زمینۀ سفرنامۀ حاضر نیز درست است.
3- بسیاری از نام روستاها را مترجم از روی متن بازنویسی کرده و به فرهنگی هم مراجعه ننموده است و از اینرو هرآنچه به گوش نویسنده رسیده، ضبط شده است. مانند: ماهیآباد که در حقیقت محیآباد بوده است. و کشم (قشم) و غیره دربسیاری موارد هم ضبط نامها به گویش بومی است، مانند: مارون (ماران) نیون(نیان)// کل قاضی (قلعه قاضی) و غیره.
4 - اشعاری در متن آمده که روشن نیست از نویسنده یا مترجم است. مانند شعر دربارۀ مردم هرند یا مردم نائین یا روستای عقدا. افشار در فرهنگ ایران زمین، ذیل هرند نوشته است: «این اشعار معلوم نیست که در اصل بوده یا مترجم اضافه کرده است». (شیندلر، 1352: 189)
5-مترجم ذیل قهپایه واژۀ «شهریتی» را آورده که در فرهنگها نبود. و برخی واژه را که برابر فارسی آن نمیدانسته به همان صورت آورده است. مانند: سنگ ترتور. کلیک اودی و غیره. و نیز برخی نامها را با تلفّظ فرنگی میآورده است. مانند: پورتگال، عثمانلو و هلندیس و از مقیاسهای فرنگی استفاده کرده است. مانند: گره.
6-ایرج افشار حدس زده که است شاید راوی میگفته و نویسنده یا مترجم ایرانی تقریر میکرده است. ازینرو برخی جاها جمله ها فعل فرد دارد و برخی جمع. یا اینکه اصطلاحات فارسی را آورده است. مانند: یک میدان برای مساحت که در متن آلمانی به جای آن چسبیده است.
دیگر یافتهها:
1- رسم الخطّ قدیم در کتاب وجود دارد. مانند: /.جهه، نصره. نعمه، قیمه/ اسمعیل به جای اسماعیل. پلهکان به جای پلکان./ ادغام «های» غیرملفوظ: چشمها به جای چشمهها/ پشها به جای پشهها/ خانهای به جای خانههای/ خرابها به جای خرابهها/ بچها به جای بچهها/ تپها به جای تپهها/ سرکردها به جای سرکردهها./ جزیرها به جای جزیرهها./ کوچهای به جای کوچههای./عملجات به جای عمله جات/ قلها به جای قلهها.
2-محتوای سفرنامه نشان میدهد که نویسنده با اطّلاعات قبلی به این سفر دست زده و به غیر از برخی سفرنامهها مانند مارکوپولو که ذیل منزل بافت یاد میکند یا ابن بطوطه که ذیل بندر عبّاسی آمده است، از کتابهای تاریخی هم که خوانده مانند: رخداد جنگ محمود افغان در گلناباد اصفهان نقل میکند.
3- محتوای سفرنامه گواهی میدهد که نویسنده به غیر از یاداشتهای روزانه. یک بار هم بر پایۀ آن کتاب را بازنویسی کرده است. زیرا در برخی جایها به جای اینجا از واژۀ آنجا بهره برده است. یا مثلاً ذیل آقا سیدعبّاس مجتهد در کرمان مینویسد: «چند مرتبه با ایشان ملاقات افتاد ... گویا حالا در طهران تشریف دارند.»
کاریز یزد...
ما را در سایت کاریز یزد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : karizyazda بازدید : 42 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1402 ساعت: 4:45