نظامی گنجوی سخنوری میهن دوست* (2)

ساخت وبلاگ

حسین مسرّت

در این میانه ، یکی از بالانشینان ایران دوستی و میهن دوستی، سخنور توانا جمال‌الدین ابومحمّد الیاس متخلص به نظامی و نامور به حکیم نظامی گنجوی (۵۳۵ – ۶۰۷–۶۱۲ ق) سخنور و داستان سرای نامی فارسی‌گوی ایرانی در سدۀ ششم هجری است که او را به دلیل آفرینش سبکی نو ، پیشوای داستان‌سرایی در ادبیّات فارسی می دانند.بسیاری به پیروی از او داستان های عاشقانه سرودند و حتی برخی کوشش نمودند چون او خمسه ای داشته باشند . در شعر کمتر سخنور ایرانی پس از اوست که نامی از دلدادگانی چون فرهاد و شیرین ، خسرو و شیرین یا لیلی و مجنون نباشد.

به پاس تلاش ها و کوشش های سترگ وی در پاسداشت فرهنگ و زبان فارسی در تقویم رسمی ایران روز ۲۱ اسفند را روز بزرگداشت نظامی گنجوی خوانده اند.

او که در منظومۀ لیلی و مجنون[1]، خود را «دهقان فصیح پارسی‌زاد» می داند و بدان می نازد که از نژاد پارسی است ، افزون بر آنکه در بزرگ داشتن ادب فارسی نقشی بی همتا داشته ، سروده های فراوانی هم در زمینۀ ارجمندی و سترگی نام ایران دارد ، چنانکه او را می توان در ردیف شیفتگان جاوید سرزمین ایران دانست.او هماره به سرزمین مادری اش عشق می ورزد. عشقی به پایان به ایران دارد. آنجا که می گوید:

«همه عالم تن است و ایران، دل

نیست گوینده زین قیاس، خجل

چون که ایران، دل زمین باشد

دل ز تن به بود، یقین باشد

(هفت پیکر[2]: 616،)

مینگیز فتنه، میفروز کین

خرابی میاور در ایران زمین

تو را مُلکی آسوده بی داغ و رنج

مکن ناسپاسی در آن مال و گنج

(شرفنامه: 922)

به خود نامدم سوی ایران ز روم

خدایـم فرستاد از آن مرز و بوم

(شرفنامه: 985)

در جای دیگر از زبان دارا می گوید:

ز رومی کجا خیزد آن دست زور

که کشتی برون راند از آب شور؟

بشوراند اورنگ خورشید را

تمنا کند جای جمشید را

به تاراج ایران برآرد علم

برد تخت کیخسرو و جام جم

شکوه کیان پیش باید نهاد

قدم درخور خویش باید نهاد

سگ کیست روباه نازورمند

که شیر ژیان را رساند گزند؟

ز شیران بود روبهان را نوا

نخندد زمین تا نگرید هوا

....کلاه کیان هم کیان را سزد

در این خز تن رومیان کی خزد؟

من از تخمۀ بهمن و پشت کی

چرا ترسم از رومی سست‌پی؟

ز روئین‌تن و درع اسفندیار

بر اورنگ زرین منم یادگار

(شرفنامه: 932-933)

و با سرافرازی چنین می گوید که ایران جای بیگانگان نیست:

زمین عجم، گورگاه کی است

در او پای بیگانه، خشتی پی است

(شرفنامه: 990)

این باشندۀ شهر گنجه در شمال غربی ایران بزرگ که تا سدۀ بیستم میلادی جزو خاک پهناور ایران بوده و امروز در قلمرو دولت جمهوری آذربایجان است، با سرایش سروده ها در منظومه های «لیلی و مجنون»، «هفت پیکر» و «شرفنامه»[3] به این وابستگی نازان است. این احساسات پاک وزیبا را می‌توانیم در اشعار جاودانه او به ویژه در اسکندرنامه[4] و خسرو و شیرین[5] به آشکار ببینیم.

کتابنامه

اخوان ثالث، مهدی: شعر مهدی اخوان ثالث (م.امید)، تهران: زمستان، 1395، ج2.

ح‍ائ‍ری ‌(کورش)، ه‍ادی‌: آثار منتشرنشدۀ عارف قزوینی ، ش‍اع‍ر م‍ل‍ّی‌ ای‍ران‌، تهران: جاویدان، 1372.

فرّخی يزدی، میرزا محمّد: ديوان فرّخی يزدی؛ همراه با اشعار نویافته، به کوشش: حسین مسرّت، با مقدّمۀ دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن ، تهران: مولی [ويرايش سوم]، 1391.

قزوه، علیرضا: ایران ما، تهران: مؤسّسۀ نشر شهر، 1383.

ن‍ظام‍ی‌، ال‍ی‍اس ‌ب‍ن‌ ی‍وس‍ف‌: کلیات دیوان حکیم نظامی گنجه ای ، به کوشش: حسن وحید دستگردی، تهران: امیرکبیر، 1335.

*روزنامه اطلاعات، ش 28658 (12/2/1403).


[1] - هرچه نام لیلی و مجنون پیش از نظامی گنجوی در ادبیّات فارسی دیده می شود، ولی برای نخستین بار نظامی ، آن را در قالب منظومه‌ای مثنوی در ۴۷۰۰ بیت به درخواست شروان در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض مقصور و محذوف، به سال ۵۸۸ هجری سرود و به پایان رساند.

[2] -هفت پیکر که آن را بهرام‌نامه و هفت گنبد نیز می گویندد، منظومه ای در بحر خفیف مسدس مخبون مقصور و محذوف، در ۵۱۳۶ بیت و در سرگذشت افسانه‌ای بهرام گور، پادشاه نامور ایرانی از دودمان ساسانی است.

[3] -بخشی از اسکندرنامه است.

[4] -در بحر متقارب مثمن مقصور و محذوف، در ۱۰۵۰۰ بیت، مشتمل بر دو بخش شرفنامه و اقبالنامه که در حدود سال ۶۰۰ به پایان رسیده‌است.

[5] - در بحر هزج مسدس مقصور و محذوف، در ۶۵۰۰ بیت، که به سال ۵۷۶ ه‍.ق به پایان رسیده ‌است.

کاریز یزد...
ما را در سایت کاریز یزد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karizyazda بازدید : 5 تاريخ : پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:19