حسین مسرّت
در این میانه ، یکی از بالانشینان ایران دوستی و میهن دوستی، سخنور توانا جمالالدین ابومحمّد الیاس متخلص به نظامی و نامور به حکیم نظامی گنجوی (۵۳۵ – ۶۰۷–۶۱۲ ق) سخنور و داستان سرای نامی فارسیگوی ایرانی در سدۀ ششم هجری است که او را به دلیل آفرینش سبکی نو ، پیشوای داستانسرایی در ادبیّات فارسی می دانند.بسیاری به پیروی از او داستان های عاشقانه سرودند و حتی برخی کوشش نمودند چون او خمسه ای داشته باشند . در شعر کمتر سخنور ایرانی پس از اوست که نامی از دلدادگانی چون فرهاد و شیرین ، خسرو و شیرین یا لیلی و مجنون نباشد.
به پاس تلاش ها و کوشش های سترگ وی در پاسداشت فرهنگ و زبان فارسی در تقویم رسمی ایران روز ۲۱ اسفند را روز بزرگداشت نظامی گنجوی خوانده اند.
او که در منظومۀ لیلی و مجنون[1]، خود را «دهقان فصیح پارسیزاد» می داند و بدان می نازد که از نژاد پارسی است ، افزون بر آنکه در بزرگ داشتن ادب فارسی نقشی بی همتا داشته ، سروده های فراوانی هم در زمینۀ ارجمندی و سترگی نام ایران دارد ، چنانکه او را می توان در ردیف شیفتگان جاوید سرزمین ایران دانست.او هماره به سرزمین مادری اش عشق می ورزد. عشقی به پایان به ایران دارد. آنجا که می گوید:
«همه عالم تن است و ایران، دل
نیست گوینده زین قیاس، خجل
چون که ایران، دل زمین باشد
دل ز تن به بود، یقین باشد
(هفت پیکر[2]: 616،)
مینگیز فتنه، میفروز کین
خرابی میاور در ایران زمین
تو را مُلکی آسوده بی داغ و رنج
مکن ناسپاسی در آن مال و گنج
(شرفنامه: 922)
به خود نامدم سوی ایران ز روم
خدایـم فرستاد از آن مرز و بوم
(شرفنامه: 985)
در جای دیگر از زبان دارا می گوید:
ز رومی کجا خیزد آن دست زور
که کشتی برون راند از آب شور؟
بشوراند اورنگ خورشید را
تمنا کند جای جمشید را
به تاراج ایران برآرد علم
برد تخت کیخسرو و جام جم
شکوه کیان پیش باید نهاد
قدم درخور خویش باید نهاد
سگ کیست روباه نازورمند
که شیر ژیان را رساند گزند؟
ز شیران بود روبهان را نوا
نخندد زمین تا نگرید هوا
....کلاه کیان هم کیان را سزد
در این خز تن رومیان کی خزد؟
من از تخمۀ بهمن و پشت کی
چرا ترسم از رومی سستپی؟
ز روئینتن و درع اسفندیار
بر اورنگ زرین منم یادگار
(شرفنامه: 932-933)
و با سرافرازی چنین می گوید که ایران جای بیگانگان نیست:
زمین عجم، گورگاه کی است
در او پای بیگانه، خشتی پی است
(شرفنامه: 990)
این باشندۀ شهر گنجه در شمال غربی ایران بزرگ که تا سدۀ بیستم میلادی جزو خاک پهناور ایران بوده و امروز در قلمرو دولت جمهوری آذربایجان است، با سرایش سروده ها در منظومه های «لیلی و مجنون»، «هفت پیکر» و «شرفنامه»[3] به این وابستگی نازان است. این احساسات پاک وزیبا را میتوانیم در اشعار جاودانه او به ویژه در اسکندرنامه[4] و خسرو و شیرین[5] به آشکار ببینیم.
کتابنامه
اخوان ثالث، مهدی: شعر مهدی اخوان ثالث (م.امید)، تهران: زمستان، 1395، ج2.
حائری (کورش)، هادی: آثار منتشرنشدۀ عارف قزوینی ، شاعر ملّی ایران، تهران: جاویدان، 1372.
فرّخی يزدی، میرزا محمّد: ديوان فرّخی يزدی؛ همراه با اشعار نویافته، به کوشش: حسین مسرّت، با مقدّمۀ دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن ، تهران: مولی [ويرايش سوم]، 1391.
قزوه، علیرضا: ایران ما، تهران: مؤسّسۀ نشر شهر، 1383.
نظامی، الیاس بن یوسف: کلیات دیوان حکیم نظامی گنجه ای ، به کوشش: حسن وحید دستگردی، تهران: امیرکبیر، 1335.
*روزنامه اطلاعات، ش 28658 (12/2/1403).
[1] - هرچه نام لیلی و مجنون پیش از نظامی گنجوی در ادبیّات فارسی دیده می شود، ولی برای نخستین بار نظامی ، آن را در قالب منظومهای مثنوی در ۴۷۰۰ بیت به درخواست شروان در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض مقصور و محذوف، به سال ۵۸۸ هجری سرود و به پایان رساند.
[2] -هفت پیکر که آن را بهرامنامه و هفت گنبد نیز می گویندد، منظومه ای در بحر خفیف مسدس مخبون مقصور و محذوف، در ۵۱۳۶ بیت و در سرگذشت افسانهای بهرام گور، پادشاه نامور ایرانی از دودمان ساسانی است.
[3] -بخشی از اسکندرنامه است.
[4] -در بحر متقارب مثمن مقصور و محذوف، در ۱۰۵۰۰ بیت، مشتمل بر دو بخش شرفنامه و اقبالنامه که در حدود سال ۶۰۰ به پایان رسیدهاست.
[5] - در بحر هزج مسدس مقصور و محذوف، در ۶۵۰۰ بیت، که به سال ۵۷۶ ه.ق به پایان رسیده است.
کاریز یزد...
ما را در سایت کاریز یزد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : karizyazda بازدید : 5 تاريخ : پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:19