کاریز یزد

متن مرتبط با «میهن» در سایت کاریز یزد نوشته شده است

نظامی گنجوی سخنوری میهن دوست* (1)

  • حسین مسرّتکجاست گنجه و شور نظامی ما کو؟به جان این همه مجنون، هوای لیلا نیست(شعبان کرم دخت)دلبستگی و وابستگی به زاد و بوم، ریشه در رگ و پوست و خون هر انسانی دارد و چنان این دلبستگی با آدمی تنیده شده که انگار با جدایی اش روح هم از بدن جدا خواهد شد. چنانکه انسان های بی ریشه چونین اند.در این میان انسان ها بنا به جایگاه و پایگاه فرهنگی و اجتماعی خود این شوق و ذوق را هرکدام به شیوه ای با دیگران در میان می نهند، یکی با نثر، یکی با نظم، یکی با آواز، یکی با موسیقی، یکی با نقاشی و هر کسی به فراخور دانش و سواد در این راه گام می زند که در میان نثر نویسان، بی گمان نام دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن با نگارش چندین کتاب و د ه‌ها گفتار می درخشد.در تاریخ پرفراز و نشیب فرهنگ و ادب فارسی صدها تن به هنرپروری پرداخته اند. در این جا و به ناچار روی سخن را با سخنوران توانمند ادب فارسی می چرخانیم که آثاری در زمینۀ میهن دوستی خود آفریده اند .برخی نام ایران بسیار در اشعار شان بسامد فراوانی دارد، همچون ابوالقاسم فردوسی توسی (۳۲۹ – ۴۱۶ ق) سخنور و حماسه‌سرای ایرانی و سرایندهٔ حماسهٔ ملی ایران شاهنامه که می گوید:مرا ارج ایران بباید شناختبزرگ آنکه با نامداران بساخت...چو ایران نباشد تن من مبادبدین بوم و بر زنده یک تن میاد ....همه سر به سر تن به کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیمدریغ است ایران که ویران شودکنام پلنگان و شیران شود(شاهنامه)از دیگر اشعاری که دربارۀ ایران سروده شده، قطعه‌ ای است از محمّدعلی بن ابی‌طالب، متخلص به حَزین لاهیجی (۱۱۰۳-۱۱۸۰ق) سخنور نامی ایران در سدۀ دوازدهم با نام «صفت ممالک بهشت نشان ایران» که چنین و به زیبایی از ایران نام برده است:بهشـتِ برین است ایران زمینبسیطش سلیمان‌ وشان را نگین, ...ادامه مطلب

  • نظامی گنجوی سخنوری میهن دوست* (2)

  • حسین مسرّت در این میانه ، یکی از بالانشینان ایران دوستی و میهن دوستی، سخنور توانا جمال‌الدین ابومحمّد الیاس متخلص به نظامی و نامور به حکیم نظامی گنجوی (۵۳۵ – ۶۰۷–۶۱۲ ق) سخنور و داستان سرای نامی فارسی‌گوی ایرانی در سدۀ ششم هجری است که او را به دلیل آفرینش سبکی نو ، پیشوای داستان‌سرایی در ادبیّات فارسی می دانند.بسیاری به پیروی از او داستان های عاشقانه سرودند و حتی برخی کوشش نمودند چون او خمسه ای داشته باشند . در شعر کمتر سخنور ایرانی پس از اوست که نامی از دلدادگانی چون فرهاد و شیرین ، خسرو و شیرین یا لیلی و مجنون نباشد. به پاس تلاش ها و کوشش های سترگ وی در پاسداشت فرهنگ و زبان فارسی در تقویم رسمی ایران روز ۲۱ اسفند را روز بزرگداشت نظامی گنجوی خوانده اند.او که در منظومۀ لیلی و مجنون[1]، خود را «دهقان فصیح پارسی‌زاد» می داند و بدان می نازد که از نژاد پارسی است ، افزون بر آنکه در بزرگ داشتن ادب فارسی نقشی بی همتا داشته ، سروده های فراوانی هم در زمینۀ ارجمندی و سترگی نام ایران دارد ، چنانکه او را می توان در ردیف شیفتگان جاوید سرزمین ایران دانست.او هماره به سرزمین مادری اش عشق می ورزد. عشقی به پایان به ایران دارد. آنجا که می گوید:«همه عالم تن است و ایران، دلنیست گوینده زین قیاس، خجلچون که ایران، دل زمین باشد دل ز تن به بود، یقین باشد(هفت پیکر[2]: 616،)مینگیز فتنه، میفروز کین خرابی میاور در ایران زمینتو را مُلکی آسوده بی داغ و رنج مکن ناسپاسی در آن مال و گنج(شرفنامه: 922)به خود نامدم سوی ایران ز رومخدایـم فرستاد از آن مرز و بوم(شرفنامه: 985)در جای دیگر از زبان دارا می گوید:ز رومی کجا خیزد آن دست زورکه کشتی برون راند از آب شور؟بشوراند اورنگ خورشید راتمنا کند جای ج, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها