شمس کسمایی، بانویی نوگرا* (2)

ساخت وبلاگ


حسین مسرّت
شمس، زنی اندیشورز، پیشرو و بی پروا بود و در آن روزگاران که بیشتر زنان بی سواد بودند، شمس از نخستین کسانی بود که حقوق زن را در اشعارش مطرح کرد.(14) و خانه‌اش محلّ آمد و شد و نشست نویسندگان و اندیشمندان بود. در اوج مبارزات شیخ محمّد خیابانی در محوطۀ ارگ تبریز ،گاردن پارتی هایی تشکیل می شد و یک تور از وسط می کشیدند که یک سوی آن مردها و طرف دیگرش خانم ها با چادر و روبنده می نشستند و خانم صفا، دختر شمس کسمایی که در آن زمان، پنج - شش سال بیشتر نداشت، روی یک میزی که در روی سن گذاشته می شد، می ایستاد و اشعار شورانگیز مادرش را برای مردم می خواند. گردانندۀ این صحنه ها آقای سرتیپ زاده بود. (15)

تقی رفعت در روزنامۀ تجدّد، خبر یکی از این جشن ها را که در روز 11 اردیبهشت برابر با روز کارگر ، یک ماه پس از آغاز قیام خیابانی با حضور آزادی خواهان و برای بزرگداشت شهدای آزادی در تبریز برپا شده بود با عنوان « دختر پارسی»گزارش کرده که چگونه صفا (دختر شمس) این شعر مادرش را با زیبایی خوانده است:
«در مه اردیبهشت ، دهر، جوان شد
وقت خوش و جشن و عیش عالمیان شد
ظلمت شب رفت و آفتاب، عیان شد
متّحدالحال شرق و غرب جهان شد
نوبت آسودگی رنجبران شد
غیرت ایرانیان به قیمت جان شد
هرچه شد و شد به اقتضای زمان شد»(16)

در همین اثنا پسر شمس، اکبر (17) ارباب‌زاده که نقّاش زبر‌دستی بود و با چند زبان و ادبیّات چند کشور آشنایی داشت و به زبان روسی نیز شعر می سرود.(18) بر اثر وجود جریان انقلابی جاری در خانه به مبارزان راه آزادی می پیوندد و به گفتۀ سرداری نیا او هنگامی که « خبر درگیری جنبش گیلان را می شنود، خود را بدان سامان می رساند و در صفوف همراهان حیدرعمو اوغلو به فعالیّت می پردازد و سرانجام پس از آنکه حیدرعمو اوغلو [1259-5/8/1300ش] در پسیخان دستگیر می شود، شعله های جنگ داخلی مابین انقلابیون گیلان را فرا می گیرد ،جنگلی ها در رشت و انزلی، کمیته های حزب عدالت را مورد حمله قرار می دهند، اکبر ارباب زاده در حالی که بیش از نوزده سال از زندگانیش سپری نشده بود، در تهاجم جنگلی ها به کمیتۀ حزب عدالت در رشت [به سال 1299 ش]کشته می شود.»(19)(ویکی پدیا تنها می نویسد به نهضت جنگل پیوست و عاطف راد می نویسد :وی به نهضت جنگل(1293- 1300 ش) به رهبری میرزا کوچک خان پیوست و در برخی منابع آمده است که وی در دفاع مبارزان جنگل به دستور مرتجعان و فئودال های گیلان به طرز دردناکی کشته شد.(20) شمس کسمایی و همسرش، خبر کشته شدن اکبر ر ا از طریق روزنامه ها دریافت می کنند.(21)

حیدرخان عمو اوغلی میرزا کوچک خان جنگلی
ابوالقاسم لاهوتی(1264- 25/12/1335ش) همچون دیگر سخنوران تبریزی که در سوگ اکبر، سوگنامه هایی سرودند او هم که در آن دوران در تبریز اقامت داشته و از شرکت کنندگان محافل ادبی شمس و حلقۀ یاران تجدّد و آزادیستان و خود نیز از شاعران آزادیخواه و مبارز بود، در شعری با عنوان «عمر گل» به دلداری مادر داغدارش پرداخت و خطاب به او سرود:
در فراق گل خود، ای بلبل
نه فغان برکش و نه زاری کن
صبر بنما و بردباری کن
مکن آشفته موی، چون سنبل
تو که شمس سمای عرفانی
برترین جنس نوع انسانی
باعث افتخار ایرانی
بهتر از هر کسی تو می دانی
که دو روز است عمر دورۀ گل
تبریز، نوامبر ۱۹۲۱م(22)

ابوالقاسم لاهوتی
شمس کسمایی، زنی تجدّد خواه ، آزادمنش، روشنفکر و در عین حال مستقل بود. نوشته های پرشور او در دفاع از مردم و علیه بیگانگان و خودکامگان در نشریات تبریز گواه آن است. پس از شکست نهضت خیابانی، محفل شاعران و نویسندگان متجدد و انقلابی تبریز هم آسیب های بسیار دید: تقی رفعت به اثر سرخوردگی سیاسی خودکشی کرد ؛ لاهوتی پس از قیامی ناموفق (بهمن 1300ش) از ایران گریخت ؛مطبوعات مترقّی و محافل سیاسی و ادبی تجدّدخواه بسته شد ؛ با به سلطنت رسیدن رضا شاه پهلوی و بواسطۀ برقراری دیکتاتوری در کشور، فعّالیّت های سیاسی تعطیل شد و جمع مبارزان و آزادی خواهان آذربایجان پراکنده شدند. شمس کسمایی نیز گوشه نشینی اختیار کرد.
به سال ۱۳۰۷ش ، حسین ارباب زاده در تبریز درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد و شمس به ناچار با تنها دخترش صفا برای فروش اموال همسرش به یزد برگشت و در یزد خانه ای خرید. پنج سالی در این شهر زیست تا اینکه دخترش در حدود سال 1316ش با یکی از جماعت رشتی های ساکن یزد به نام محمّدحسین رشتیان (فرزند محمّدهادی)، از خانوادۀ بازرگانان یزد و کارمند بانک شاهی یزد ازدواج کرد.(23) پس از آنکه شعبۀ بانک شاهی در یزد برچیده می شود، شمس به همراه دختر و همسرش راهی تهران می شوند. رشتیان در بانک شاهی شعبۀ تهران مشغول به کار می شود و پس از آنکه آن بانک هم برچیده می شود، در یکی دیگر از بانک های تهران به استخدام در می آید.

کاریز یزد...
ما را در سایت کاریز یزد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karizyazda بازدید : 88 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 23:23