شمس کسمایی، بانویی نوگرا*(3)

ساخت وبلاگ

حسین مسرّت

شمس، که در بین نویسندگان و شاعران شناخته شده بود، خانه‌اش (در خیابان آناتول فرانس ،خیابان کنونی دانشگاه) محلّ آمد و شد روشنفکران تهرانی بود. با این حال، سال های پایانی عمر شمس در تهران به تنهایی و گوشه نشینی سپری شد و سرانجام در 12 آبان ۱۳۴۰ ش / سوم نوامبر 1961م در سنّ 78 سالگی بر اثر پیری زودرس و بدون هیچ بیماری در اوج گمنامی در تهران درگذشت و در گورستان وادی السّلام شهر قم به خاک سپرده شد.

صفا ارباب زاده در تهران به تحصیل زبان انگلیسی در مدرسۀ شبانه روزی آمریکایی ها پرداخت .سرداری نیا به نقل از صفا می نویسد:« شمس کسمایی زنی آزاد اندیش و با فرهنگ بود به طوری که در آن موقع چون مدارس دخترانۀ تبریز بیش از 9 کلاس نداشتند و خانم صفا یگانه دختر وی هم کلاس نهم را تمام کرده بود و ادامۀ تحصیل برایش درتبریز امکان نداشت ، ولی چون مادرش اصرار داشت که وی به خواندن و تحصیل ادامه بدهد ، لذا خانم کسمایی دخترش را برای ادامۀ تحصیل به تهران می فرستد و در پایتخت در مدرسۀ شبانه روزی آمریکایی ها اسم نویسی می کند و با اینکه شهریۀ آن مدرسه هم گران بود، ولی با بودجۀ ناچیزشان ماهانۀ مدرسه را می پردازد .حقوق شادروان حسین ارباب زاده 80تومان بود که از این مبلغ 30 تومانش را به عنوان شهریه به تهران می فرستادند.»(24)

صفا بعدها موفّق به دریافت لیسانس زبان و ادبیّات انگلیسی شد و به استخدام دانشکدۀ دارو سازی دانشگاه تهران در آمد. وی به چندین زبان مسلّط بود.

محمّدحسین رشتیان در سال 1355ش بر اثر تصادف درگذشت و در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد و صفا نیز در 14 مرداد 1368 ش در آسایشگاه مهر ایران در کرج درگذشت و در همان امامزاده به خاک سپرده شد. از این خانواده تنها دختری به نام شهناز رشتیان (متولّد 21/1/1319ش ) برجای مانده است و او نیز صاحب پسری به نام رادعلی مهدوی یزدی است.

ویژگی های شعر شمس کسمایی

برخی او را به همراه ابوالقاسم لاهوتی، جعفر خامنه ای و تقی رفعت، جزو پیشگامان شعر نو در ایران محسوب می کنند و او را در این زمینه ھم ردیف نیمایوشیج (1276-1338ش) می دانند. چنانکه پوران فرّخزاد در این باره می نویسد: «شمس کسمایی، مادر شعر مدرن ما بود، همان‌طور که نیما پدر شعر مدرن ماست».(25) و رسول رخشا در تکمیل سخن فرّخزاد می نویسد: «نخستین شعر شکسته (نیمایی) توسّط شمس کسمایی نوشته شد و همین امر، یعنی شکستن قالب ‌های سنّتی در شعر، توسّط او شاید مهم ‌ترین دلیلی باشد که از او با عنوان مادر شعر مدرن یاد می‌کنند.»(26) به هر روی او نخستین شاعر نوپرداز زن در ادبیّات فارسی است که وارد «پیکار کهنه و نو» شده است و همچون دیگر نوپردازان پیش از نیما گمنام مانده است. لیدا واعظ می نویسد: «شمس کسمایی با اشعار معدودی که از او برجای مانده به عنوان پیشاهنگ فکر نو در ادب زنانۀ معاصر، توجّه مورّخان ادبی را به خود معطوف داشته است .هم چنین از نظر تغییری که در ساختمان سنّتی شعر فارسی به وجود می آورد، پیشگام روش نیمایوشیج در ایجاد شعر نو فارسی به شمار می آید.»(27)

Image result for ‫نیما یوشیج‬‎

با اینکه مشیر سلیمی می نویسد: وی دارای 500 بیت شعر منتخب و اوراق پراکنده ای به نثر بوده است (28) ، امّا از دیوان وی نشانی در دست نیست.(29) و بدین دلیل او ر ا «شاعره ای بی دیوان » می خوانند. شهناز رشتیان می گوید: افراد زیادی به مادرم مراجعه می کردند و اشعاری از او می گرفتند و می رفتند و از دیوان مادر بزرگم خبری ندارم. اکنون تنھا اشعاری از او در نشریات تجدّد، تجدّد ادبی، آزادیستان، برخی روزنامه های تبریز (مابین سال های 1297 تا 1299ش) و کتاب زنان سخنور به جا مانده است.آن هم در سال بحرانی 1299ش که ایران دچار کودتا بود و چیزی به نام شعر و ادب خریداری نداشت.شاید هم بواسطۀ سفرهای چندباره و گذشت ایّام ، مقدار کمی از اشعار شمس برجای مانده است.

از وی در مجلّۀ آزادیستان (2 شهریور ۱۲۹۹ش ) قطعۀ شعری با مضمون نو و برکنار از قوانین عروضی و تساوی مصرع ها و قافیه بندی رایج پیشینیان منتشر شد که ظاهراً تقلید گونه‌ای از اشعار اروپایی بود و جزو نخستین نمونه‌های تجدّد یا نوگرایی در شعر فارسی به شمار می‌ رفت که بعدها نمونه هایی از آن را در اشعار نیمایوشیج و دیگر نوگرایان آن روزگار دیده شد. شاید تسلّط او به زبان ترکی و روسی باعث شده بود که شمس بتواند زمینه ای را برای ایجاد تغییرات در قالب سنّتی شعر ایرانی با کمک اشعار اروپایی فراهم کند.

اینک بخش هایی از آن قطعه:

پرورش طبيعت
ز بسياري آتش مهر و ناز و نوازش
از اين شدّت گرمي و روشنايي و تابش
گلستان فکرم

خراب و پريشان شد افسوس
چو گل های افسرده افکار بکرم
صفا و طراوت زکف داده گشتند مأيوس....
بلی، پای بر دامن و سر به زانو نشينم
که چون نيم وحشی گرفتار يک سرزمينم
نه يارای خيرم
نه نيروی شرّم
نه تير و نه تيغم بود، نيست دندان تيزم
نه پای گريزم
از اين روی در دست همجنس خود در فشارم
ز دنيا و از سلک دنياپرستان کنارم
برآنم که از دامن مادر مهربان سر برآرم(30)

به گفتۀ عاطف راد:« این قطعه که عنوانش "پرورش طبیعت" است، نخستین نمونۀ ثبت شدۀ شعر آزاد است که بعدها به نام نیمایوشیج گره خورد و به عنوان شعر نیمایی معروف شد، شعری که همگان آن را ابداع نیما یوشیج می‌دانستند و می‌دانند. ....و این نخستین سرودۀ ثبت شده در قالب شعر موزون آزاد است که در تاریخ شعر معاصر به یادگار مانده و تا شعری قدیمی‌تر از آن یافت نشود، آن را بایست نخستین نمونۀ شعر موزون آزاد تاریخ شعر معاصر دانست.»(31)

ناهید باقری دربارۀ نقش شمس کسمایی در تحوّل شعر فارسی می نویسد:« او با دیدگاهی نو ،هنر ابتکاری خود را جهت از بین بردن ضعف های شعر کلاسیک فارسی به کار گرفت. وی با آن که نتوانست آن چنان که باید هنر خود را شکل دهد، ولی در شکل گیری شعر نو فارسی سهیم است، زیرا هنر نو و ابتکاری، محصول تجربه های یک شاعر نیست، شرایط تاریخی، اجتماعی و جهان بینی شاعر به ضرورت دگرگونی کمک می کند تا هنری نو شکل بگیرد. کسمایی با پی بردن به راز پایداری هنر در نو آوری، کوشید نخست در محتوا و سپس در صورت شعر دگرگونی ایجاد کند. در سروده های نخستین او که در قالب کلاسیک است، محتوی کهنه و کلیشه ای نیست، شاعر با بینشی خاص در پی نوعی آشنایی زدایی در زمینۀ محتوای شعر است. او زمانی که ساختار مرسوم و معمول شعر فارسی را کنار گذاشت، زبانش در بیان مطالب، تازه، رسا و گویا نبود، ولی به زبان عصر خود سخن می گفت. کسمایی دراین شیوۀ نو، موضوعات تازه را در پیکرۀ جدیدی به کار گرفت.»(32)

وی در ادامه می نویسد: وی « شناختی درست از ادبیّات کشور خود و جهان پیرامونش داشت. توجّه او بیشتر در جهت ایجاد یک انفلاب ادبی برای از بین بردن رکودی بود که سال ها ادبیّات ایران را از خلاقیّت به دور نگاه داشته بود. متأسّفانه کسمایی تجربیات خود را دنبال نکرد. به سبب گم شدن دیوانش... تنها اشعاری اندک از او به جا مانده است. شمس جهان کسمایی شاید اگر میدان بیشتری برای عرضۀ درون مایه هایش می یافت، می توانست همپای شاعران - مرد - معاصر خود بدرخشد.»(33)

کاریز یزد...
ما را در سایت کاریز یزد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karizyazda بازدید : 95 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 23:23