حسین مسرّتاین فهرست برآیند ( 133 گفتار) در طول چند سال گفت و گوها و نوشته های این جانب با خبرنگاران خبرگزاری ایسنای مرکز یزد در بارۀ زندگی، آثار و خدمات نام آوران و بزرگان استان یزد از سال 1384تاکنون است. به غیر از چند مورد بقیه گفت و گوها با آقای حمیدرضا دهقان انجام شده است. «[آذر یزدی]»ایسنای یزد (1384).«آذر یزدی، بنیانگذار رویکردی نو در ادبیّات کودکان و نوجوانان ایران» (گفتوگو)ایسنای یزد (1/3/1400).«آرامگاه نخستین شاعر سیاسی سرای یزدی نیازمند سازماندهی است»( گفت وگو)ایسنای یزد (4/8/1398) (شارق یزدی).«آقا رضا سعیدی از مشاهیر یزدی نشر کتاب ایران »( گفت وگو)ایسنای یزد (22/1/1401).«آقای پوستر ایران، هنرمندی شایسته و نگارگری خودساخته» (گفت و گو)ایسنای یزد (14/7/1401) (محمّدعلی حدت).«آنگاه که ردیف شور از حرکت ایستاد» (گفت و گو)ایسنای یزد (12/7/1400) (مهدی ناظمی)«آیین پاسداشت از نیمقرن خدمات فرهنگی حسین بشارت»ایسنای یزد (5/9/1395).«ابوالفضل رشیدالدّین میبدی» ایسنای یزد (؟؟؟).«اردشیر خاضع از مشاهیر نامی یزد در هندوستان»( گفت وگو)ایسنای یزد (19/2/1399).«از تحول در صنعت نساجی یزد تا تربیت مروّجان علوم اسلامی»( گفت وگو)ایسنای یزد (28/5/1402).( سید احمد اخوان دستمالچی)«از خراسان تا حافظیۀ شیراز، روایت زندگی نیای خاندان نوّاب های یزد»(گفت و گو)ایسنای یزد (15/6/1400) (کوکب یزدی).«از ریاست دانشگاه یزد تا معاونت یونسکو»ایسنای مرکز یزد (23/1/1401) (دکتر محمّدعلی وحدت زاد)«از موقوفات گلشن تا گنج پنهان در خانه پدری، گذری بر زندگی بانوی خیر یزدی» ( گفت وگو)ایسنای یزد (26/6/1402) (بیبی فاطمه گلشن)«از نیمقرن تلاش علمی و فرهنگی استاد عبدالعظیم پویا تقدیر میشود»(گفتوگو)ایسنای یزد (مهر 139, ...ادامه مطلب
ایسنا/یزد نویسنده و پژوهشگر یزدی یکی از مفاخر حوزه نشر استان یزد را «رضا مدرس یزدی» مشهور به «گلبهار» نام میبرد و میگوید: مدرس یزدی، شخصی خوشنام، فرهنگ دوست، معتمد و خیرخواه مردم بود که در تمام عمر در چارچوب وضعیت مالی خود همواره در راه خیر و کمک به مستمندان پیشگام بود.«حسین مسرّت» در گفتوگو با ایسنا، از «رضا مدرس یزدی» که مردم یزد او را بهنام «محمدرضا مدرسزاده» میشناسند و در افواه به «گلبهار» مشهور است، به عنوان یکی از مشاهیر نامی یزد در حوزه نشر ایران یاد میکند و میگوید: رضا فرزند چهارم حجتالاسلام حاج شیخ «علی مدرس مسگر یزدی» بود که در مهرماه سال ۱۲۹۰ در اصفهان دیده به جهان گشود.وی اضافه میکند: پدرش حاج شیخ علی از روحانیان یزد بود که علوم اسلامی را در محضر آیتالله میرزاسیدعلی مدرس فراگرفته و آنگاه به اصفهان رفته و تحصیلات خود را نزد علمای آن سامان به پایان رسانده بود.وی یکی از شاگردان نامی مدرس یزدی را «جلالالدین همایی» نویسندهی نامی ایران نام میبرد و بیان میکند: مدرس یزدی» دانشمندی بزرگ، مدرسی مشهور، زاهد، پارسا و قناعتپیشه بود. او هیچگاه از وجوه شرعی استفاده نکرد و غالباً از راه نماز و روزهی استیجاری و تصحیح کتب، گذران زندگی میکرد.وی با بیان این که «رضا مدرس» در اصفهان مشغول تحصیل علوم قدیم و جدید شد و اکثر درسها را بهخوبی فراگرفت ولی دبیرستان را به پایان نرسانید، ادامه میدهد: رضا در ۱۵ سالگی بهدعوت آقای مولوی، شوهر خواهرش عازم یزد میشود و به کسب و کار خرّازی در بازار پنجهعلی مشغول میشود ولی چندی بعد مجدداً به دعوت مولوی به جمع شرکای «بنگاه گلبهار» یزد میپیوندند.به گفتهی این پژوهشگر استان، «رضا مدرس یزدی» از آن زمان تا پایان عمر در این بنگ, ...ادامه مطلب
حسین مسرّتپژوهشگر حوزۀ یزدشناسیبه تازگی از سوی پژوهشگر ، فهرست نگار و نسخه پژوه گرامی جناب آقای دکتر حسین متقی ، عکس دست نویس سه شعر تازه یاب سرودۀ فرّخی یزدی (1265- 1318ش) از جُنگی[1] که گردآوری امیرمحمّد خان خطیب لو خمسه ای (اشرف الملک لشکر نویس) ( ۱۲۸۵ ق - 1345ش) از شاعران (با تخلص اشرف)، نویسندگان و مترجمان و از بانیان کتابخانۀ ملّی ایران که با بسیاری از بزرگان ادب مانند بدیع الزمان فروزان فر ،شیخ اورنگ و انجدانی دوست بوده و در جریان قرارداد 1919م وثوق الدوله با انگلیس از مخالفان قرارداد بوده است[2]، به دستم رسیده که نسبت به گزارش و نشر آن اقدام می شود.این سه شعر که یکی مخمّس ، یکی قطعه و دیگری قصیده هستند ، هرسه به مناسبتی ویژه سروده شدند و جالب آنکه در کامل ترین و آخرین ویرایش دیوان فرّخی یزدی که به کوشش اینجانب (نشر مولی، 1391) چاپ شده، وجود ندارد و این تازگی ندارد ، زیرا چنانکه در دیباچۀ آن دیوان نیز به گونۀ گسترده گزارش داده شد (ص چهل و هشت تا شصت و شش)، فرّخی هیچ گاه در پی گردآوری دیوان اشعارش نبوده و گاه به نخستین کسی که برمی خورده، تازه ترین سروده اش را می داده و آنچه به نام دیوان فرّخی موجود است، گردآوری و پژوهش اشعار او از درون نشریّات طوفان، طوفان هفتگی، ستارۀ شرق ، آیینۀ افکار، پیکار ، قیام (همگی از فرّخی یزدی) و دیگر نشریات سال های 1329 ق تا 1322 ش مانند مجلس (از سید محمّدحسین طباطبایی) ، اقدام (از عبّاس خلیلی) آژیر ( از سید جعفر جوادزاده مشهور به سید جعفر پیشه وری) ، ایزوستیا ( از شوروی) و غیره و نیز انبوه خاطرات چاپ شده و دست نوشته ها (به ویژه از محمّدعلی عسکری کامران، محمّد گلبن و عبّاس یمینی شریف) و گفت و گوها ( به ویژه با دکتر محمود رشیقی فیروز, ...ادامه مطلب
در پسکوچههای باریک و پیچدرپیچ برزن خرّمشاه یزد که شمار فراوانی از همشهریان خوب و خونگرم زرتشتی بزدی باشندۀ آن هستند، دبستانی کهن و تاریخی برجایمانده که سالها جای دانشاندوزی کودکان زرتشتی دیههای: اهرستان، خیرآباد، کوچه بیوک، آبشاهی (نعیمآباد)، قاسمآباد و محمّدآباد بود. (1) ساختمانی که در آبان 1268 خورشیدی در زمان ناصرالدّین شاه قاجار، بنیان گشته و روزگاری 130 ساله دارد.با راهنمایی و همراهی نویسندگان کتاب نامور «تاریخ ادبیّات کودکان ایران»، آقای محمّد هادی محمّدی و خانمها: زهرۀ قائینی و فرزانۀ طاهری و نیز آقای اسدالله شکرانه، مدیر بنیاد آذر یزدی و گروهی از هموندان (اعضا) بنیاد فرهنگی گرامی، از این دبستان که ساختمان آن کموبیش هنوز سرپا و استوار است، ولی بیگمان دیری نخواهد کشید که از گزند باد و باران فرو خواهد پاشید، دیدار شد. در گوشه و کنار اتاقهای این دبستان، کتابهای درسی سالهای دور، نیمکتهای موریانه خورده و یادگاریهای دانشآموزانی که اکنون نوادههای آنان سرگرم آموزش هستند، به چشم میخورد. در درون منبع آب وابسته به چاه ژرف این دبستان، انبوه بُرادههای کاغذ موریانه خورده کتابهای درسی دیده میشود و بر دیوار دفتر بزرگ دبستان، نوشتههایی از اوستا و گاتها بر برگهای مقوّا جای دارد که دانش آموزان را به گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک و راه راست رهنمون میشود.ولی آنچه انگیزۀ کشانده شدن این گروه، در بامداد یکی از روزهای بهاری 1391 بدین جایگاه شد، برمیگردد به گفتگویی که چندین سال پیش آقای محمّدهادی محمّدی با زندهیاد مهدی آذر یزدی، داستان نویس نامی کودکان در یزد با او انجام داده و آذر گفته بود: در کودکی هرروز که از کنار این دبستان میگذشته، آهی میکشیده و میگفته: م, ...ادامه مطلب
حسین مسرّتآدم های خوب آذر یزدیمهدی آذر یزدی ، یک پیمانه و پیمونی برای سنجش آدم ها داشت که بیشتر آن ها را به دو دستۀ خوب و بد تقسیم می کرد. وی به رغم آنکه به گفتۀ خودش درس نخوانده و گوشه گیر و منزوی بود و کمتر با انسان ها نشست و برخاست داشت ، امّا بر پایۀ مطالعات گستر ده ای که در دانش های گوناگون داشت ، بر دانش روانشناسی و انسان شناسی و حتّی قیافه شناسی ، چیرگی و استادی داشت . زمانی که او ناچار شد بخش بزرگی از کتاب هایش را به کتابخانۀ وزیری یزد بفروشد و این جانب مسئول خرید و جابجایی و فهرست آن کتاب ها بودم ، به ده ها کتاب در زمینه های : روانشناسی، جامعه شناسی و قیافه شناسی برخوردم که در میان کتاب های او بود . آذر پس از آنکه به پیشنهاد مهندس عبدالعلی حمیدیا ، استاندار آن هنگام یزد و همراهی آقای مهندس سفید ، استاندار پیشین یزد در این شهر باشنده شد، وهر روزه افرادی به نزد او رفته و اظهار ارادت می کردند ، آذر آن ها را وارد آن پیمانه می کرد و در زمان کوتاهی به شناخت خوبی از افراد دست می یافت .در دیدارهایی که با او در خانه اش داشتم ، وی فهرستی از این افراد را در حافظۀ قوی خود داشت ، برخی از این افراد به رغم آنکه بسیار در ظاهر به او محبّت می کردند ، امّا آذر با شناخت خوب خود، آن ها رادر فهرست سیاه خود جای داده بود .برخی را حتّی به خانه اش راه نمی داد و یک نفر را هم بی درنگ از خانه اش بیرون کرده بود . تنی چند از این افراد که پس از مرگش خود را در گروه دوستان او جای داده بودند ،جزو این فهرست سیاه بودند. که از آن بگذریم.امّا آدم های خوب آذر یزدی، افرادی بودند که آذر به خوبی از آن ها یاد می کرد .این ها آدم هایی بودند که احترامی که به آذر می گذاشتند ، به واسطۀ شخصیّت والای انسا, ...ادامه مطلب
حسین مسرّتخودآموز عکّاسی آذر زمانی که بی پول بود، برای ناشران گوناگون کتاب هایی می نوشت که به نام خودش نبود و حتی به نام دیگران بود، مانند کتابی که در بارۀ حضرت علی(ع) نوشته و یا کتابی که دربارۀ آشپزی و تدبیر منزل است و با نام ساختگی «هنرستان خانه و خانه داری» چاپ شده است . یکی از این کتاب ها به نام خودآموز عکّاسی است که آذر از روی کتاب های خارجی و دیگر کتاب ها ساخته بود .وی می گفت: چندتایی را به عکّاسی نزد کتابفروشی دادم تا بفروشد .و او با خوشحالی می گفت: از وقتی کتاب تو را می فروشم، مشتریانم چند برابر شده است .این ها می روند براساس فرمول های تو عکس هایشان را چاپ می کنند و خراب می شود و به من می گویند: چرا خراب شده؟ می گویم: حتماً درست از فرمول استفاده نکردید و آن ها مرتب داروی چاپ از من می خرند . بعدها فهمیدم که من یکی از فرمول ها را اشتباهی نوشته ام و این بندگان خدا به زحمت افتاده بودند.فقط با مسرّتدر حدود سال 1384 ش که در تهران بودم، در مجلس گرامیداشت حامیان نسخ خطّی که در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی برپا بود، به خانم دکتر نوش آفرین انصاری، رئیس شورای کتاب کودک که همسر آقای دکتر مهدی محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران هم بود، گفتم: این همه آیین بزرگداشت برای افراد می گیرید، یکی هم برای استاد مهدی آذر یزدی بگیرید که حقّ بزرگی برگردن ادبیّات کودکان ایران دارد و کتاب های خوبی برای کودکان نوشته است . خانم دکتر انصاری گفت: چشم، حتماً به آقای دکتر محقق می گویم. خوشبختانه پس از یک سال این موضوع در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران تصویب شد و به من گفتند که باید زحمت گردآوری کتاب زندگی و آثار مهدی آذر یزدی را هم خودت بکشی که من با روابط خوبی که با دوستان آذر یزدی در , ...ادامه مطلب
حسین مسرّتاگر خداي به من فرصتي دهد يک روزکشم ز مرتجعين، انتقام آزادي حتّي در اوج حرمان و يأسي که در حبس و شکنجه برای او فراهم آمده است تا آنجا که در شعر فرّخي بازتاب بيروني داشته است، اتّکال به خداست که مونس تنهايي اوست:به داد من نرسد اي خدا اگر چه کسي خوشم که چون تو خداوند دادرس دارم نه تنها در حبس، بلکه در مشکل ترين شرايط ديگر حيات نيز که براي فرّخي ايجاد مي شود، او به عنايت خداوندي چشم دارد:اگر عدليّه حکم تخليّت اوّل کند اجرامن بي خانمان، آخر خداي عادلي دارم****جز ايزد پاک، حاکم عادل نيست جز موجد خاک، قاضي قابل نيست به گفتۀ آقاي محمّدعلی عسکري کامران، فرّخي مرثيه سرا بوده، منتها اين مرثيه ها در ديوان فرّخي، نشر امیرکبیر چاپ نشده است، ولی در دیوان نشر جاویدان و دیوان فرّخی به کوشش حسین مسرّت است: دو بيت از اشعار جواني فرّخي در سوگ حضرت زهرا (س) در زير مي آيد:منم آن مرغ دلخستهشکسته بال و پر بستهکه دست آسمان هر دم ز جايي مي زند سنگمهرچند در دیوان فرّخی نمونه های این شعر موجود نیست، اما رگه هاي اين شعر فرّخي به مرثيه سرايي در بیت زیر نمود دارد:دلم از اين عروسي سخت مي لرزد که قاسم همچو جنگ نينوا نزديک شد، داماد مي گردد فرّخي، ستيز دائمي خود با جبّاران و حکومت قلدر وقت را با حماسه هاي بزرگ تاريخ اسلام تداعي زيبا مي بخشد در مبارزه ای که آن ها با ستم و پليدي همچون خوارج در زمان حضرت علي (ع) دارند:نوک کلک حق نويس تيز و تند فرّخيبا طرفدار خوارج، ذوالفقاري مي کند این باور در نثر وي نيز مشخص است، از جمله در شمارۀ 37 روزنامۀ طوفان که مخاطب مستقيم وي سردار سپه است و او به رشادت افسانه وار خود مي تازد :« يا بايد , ...ادامه مطلب
حسین مسرّتبه پايتخت کيان اي خدا بود روزي که چشم خلق نبيند گداي دست دراز؟****غنا با پافشاري کرد ايجاد تهي دستيخدا ويران نمايد خانۀ سرمايه داري را »(28) به غير از مواردي که اشاره شد و نشاني است از بائورهاي عميق فرّخي به مذهب و اصول اعتقادي آن ، ابياتي نيز درباره ائمّۀ هدي دارد و از جمله مي گويد :صاحب الزّمان يک ره سوي مردمان بنگر کز پي لسان گشتند جمله تابع کافر (29) نيز فرّخي به شرع نيز اعتقادي بس محکم دارد و در جايي «خدمت به ديگران را از واجبات مي شمرد و آن را در رديف نماز و ساير فرايض دینی قرار مي دهد :در شرع ما که خدمت خلق از فرايض استانصاف طاعتي است که کم از نماز نيست(30) «اين درواقع همان روح عرفاني و حقيقت جويي است که در وجود فرّخي ريشه دوانيده و برخلاف برخي نسبت به همه چيز خوشبين است و همان نيز موجب پيشرفت کارش مي گردد ، چون متّکي به خدايي است که در همه چيز و جود دارد و در همه جا ناظر اعمال بندگان است :از راه صنم پي به صمد بردم و ديدممستورۀ آيينه حق ، باطل ما بود»(31) اميد آنکه در اين مجال اندک نگارنده توانسته باشد ابهامات و اتّهامات ناروا را از دامان پاک فرّخي آزاده بزدايد و اگر توفيقي نصيب شده به واسطۀ پاکي پرونده او بوده است نه به واسطۀ کوشش هاي نگارندگان.پاورقي1- اسلامي ندوشن ، محمّد علي : روزها ، تهران : يزدان ، چاپ دوم 1372 ، ج 2 : 334-333.2- رنجبر ، احمد :«هشت مقاله (اجتماعيّات در ادبيّات )، تهران : اساطير، 1372 :98.3- رضوي ، مسعود : لحظه اي و سخني ، ديدار با سيد محمّد علي جمال زاده ، تهران : همشهري و ديدگاه ، 1373: 92.4- سپانلو ، محمّدعلي : شهر شعر فرّخي ، تهران : علم ، 1375 : 7.5- معتضد ، خسرو: پليس سياسي عصر بيست ساله . تهران: جانزاده ، چاپ دوم, ...ادامه مطلب
حسین مسرّت شرطِ خوبی نیست تنها جانِ من، گفتارِ خوبخوبی گفتار داری، بایدت رفتارِ خوب دانی کیست پیشِ خوب و بد، در روزگار آن که میماند ز کارِ خوب او آثارِ خوب (دیوان: 30( نام فرّخی همهجا قرین است با آثار بهیادماندنیاش ازجمله روزنامهٔ طوفان و بهواسطهٔ پیوند تنگاتنگی که زندگیاش با آثار و پیکار قلمیاش دارد، ذیل شرح زندگی او در کتاب پیشوای آزادی به آثار وی هم پرداختهشده، ازاینرو در اینجا هم فصلی را تنها برای یادآوری و بعضاً بیان برخی نکات فنّی میگشاییم. آثار فرّخی در اینجا به دو دستهٔ کتاب و روزنامه تقسیمشده است.بهره نخست: کتابدیوان نسیم آزادی نسبیای که پس از رویداد سوم شهریور 1320 در سراسر ایران وزید، بسیاری را بر آن داشت تا دادِ این بیستساله ستمبار را به هر نحوی که میتوانند، بستانند. برخی دژخیمان را بهپای میز محاکمه کشاندند، برخی ناگفتهها را در قالب خاطرات بر زبان راندند و برخی آثار چاپنشده و در تنگنا مانده را به چاپ سپردند. حسین مکی نیز با اندیشهای نیک، آهنگ چاپ دیوان فرّخی را در سر پروراند. دیوان فرّخی نخستین بار در همان سال 1320 به همّت وی گردآوری و چاپ شد. اگر نبود این همّت و دلاوری مکی، هیچگاه معاصرین و ادبدوستان از شرح جانبازیهای این عنصر پاکباختهٔ میهن آشنا نمیشدند. ازاینجهت همگان، بهویژه ادبدوستان تاریخ ادبیات معاصر تا اندازهٔ زیادی مدیون تلاشهای وی در راه بازشناسی این شاعر دلباخته آزادی هستند. این دیوان از آن زمان تاکنون، بارها با اندازههای گوناگون و بهوسیلهٔ انتشارات گوناگون، حتّی بدون نام یا با نام مستعار چاپشده است؛ و در طول سالهای 1320 تا 1378 ش هر گزیدهای که از اشعار فرّخی صورت گرفته و حتّی بیشتر شرححالها با اندک دگرگونی گزارهها، تم, ...ادامه مطلب
حسین مسرّتدر اینجا تنها کتابهایی که دربارة آثار، افکار و زندگینامة مهدی آذر یزدی نوشتهشده، شناسایی میشود و به دلیل انبوه گفتارها در این زمینه از یادکرد آن چشمپوشی شده و خوانندگان به کتاب حکایت پیر قصّهگو (ص 217-210) ارجاع داده میشود:احرامپوش، علیاصغر و محمّد فرخ؛ آشنایی با مهدی آذر یزدی، نویسندة مجموعة قصّههای خوب برای بچّههای خوب، یزد: سازمان برنامهوبودجۀ استان یزد، 1373، رحلی، 25 برگ.بالازاده، امیرکاوس: پسر شهرزاد، نامهها و گفتارهایی از مهدی آذر یزدی، تهران: یزدا، 1390، رقعی، 232 ص.حدّاد، حسین: زندگی و آثار مهدی آذر یزدی، تهران: حوزة هنری، به کوشش: مجلّة سورة نوجوانان، 1375، 152 ص.حکیمیان، هادی: من مهدی آذر یزدی هستم، تهران: یارمند، صاد، 1400، رقعی، 277 ص.دهقاندهنوی، زهرا: شاعرانگیهای آذر یزدی، تهران: مهرگردان، 1393، رقعی، 134 ص.شکرانه، اسدالله: بوی سخاوت: آشنایی با مهدی آذر یزدی، پیر نیکاندیش ادبیّات کودکان و نوجوانان یزد: کانون پرورش فکری و کودکان و نوجوانان یزد، 1371، رحلی، 35 ص.___________ : از حوالی دیروز، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1380، رقعی، 116 ص.___________ : نِشک خوروسی و قصّههای دیگر، بازآفرینی قصّههایی از مهدی آذر یزدی به گویش یزدی، یزد: آرتاکاوا، 1393، وزیری، 168 ص، مصوّر.___________ : یار آیینهدار، (مجموعه مقالات)، یزد: اندیشمندان یزد، با همکاری دبیرخانه دائمی بنیاد آذر یزدی، 1392، وزیری، 240 ص.عارفی، اکرم: آسمان در آب، بازتاب قصّههای کهن در «قصّههای خوب برای بچّههای خوب»، مشهد: مرندیز، 1391، وزیری، 280 ص.مسرّت، حسین: آذر یزدی، شیفتة کتاب، یزد: اندیشمندان یزد، 1394، رقعی، نه + 108 ص.___________ : زندگینامه و خدمات علمی ا, ...ادامه مطلب
ایسنا/یزد نویسنده و پژوهشگر یزد از «آقارضا سعیدی» که سالها «مهدی آذر یزدی» پدر ادبیات کودک و نوجوان کشورمان در کسوت شاگردی وی فعالیت میکرد و همو پیرقصه گوی ایران را با حوزه کتاب آشنا کرد، به عنوان یکی از مشاهیر نشر کتاب در ایران یاد کرد.«حسین مسرّت» در گفتوگو با ایسنا در مورد این شخصیت فرهیخته یزدی گفت: آقارضا در بیست و دوم اسفند ۱۲۸۲ هجری در محلهی میدانشاه از محلاّت کهن یزد و در خانواده «حاج میرزا حسن قنّاد» از بازرگانان قند و شکر یزد که پس از سالها اقامت در شهر بمبئی هندوستان به یزد برگشته بود، چشم به جهان گشود.وی ادامه داد: مادرش «فاطمه» دختر حجّتالاسلام ملاّ عبدالکریم مسگر فرزند محمّدحسین و ملقّب به «عماد الاسلام» از روحانیون و خطبای مشروطهخواه نامی یزد بود.مسرت یادآور شد: پدر آقارضا پس از آنکه گرفتن نام خانوادگی در ایران رایج شد، در سال ۱۳۰۷، نام خانوادگی «سعیدی» را برگزید و نام آقارضا در شناسنامه نیز رضا ثبت شد امّا مردم او را همچنان آقارضا صدا میزدند.وی با بیان این که آقارضا نخستین فرزند خانواده بود و پس از او چهار پسر و یک دختر به نامهای محمّدحسین، مرضیّه، علی اکبر، علی اصغر و کاظم به دنیا آمدند، گفت: او نخست به مکتب خانه رفت، آن گاه تحصیلات حوزوی را در یکی از مدارس دینی یزد فراگرفت.مسرت زندگی حرفهای آقارضا سعیدی را به دو بخش کاملأ جداگانه شامل یزد و کرمان تقسیم کرد و گفت: سعیدی در سه حوزه تاریخ کتابفروشی، تاریخ چاپ و تاریخ جراید شهر یزد نقشی پررنگ داشت به نحوی که او یکی از شرکای نخستین کتابفروشی امروزی یزد یعنی کتابفروشی گلبهار و موسس کتابفروشی یزد بود؛ کتابفروشیهایی که برخلاف گذشته دارای قفسه، میز و پیشخوان و ویترین بودند و حتی کتاب به امانت میدادند.وی پ, ...ادامه مطلب
حسین مسرّتب: آثارب 1: نگارش*افغانستان: اقوام - کوچنشینی: مجموعه مقالات، [مشهد]: محمّدحسین پاپلی یزدی(مجموعۀ ترجمهها:6)، با همکاری: تهران: انجمن ایرانشناسی فرانسه، ۱۳۷۲، وزیری، ۲۸۹ ص، نقشه، نمودار، جدول. عنوان به فرانسه:snasyap te sedamon natsinahgfA . (گردآوری و ترجمه)کوچ / افغانستان / مقالهها و خطابهها.*افغانستان: جنگ و سیاست: مجموعه مقالات، [مشهد]: محمّدحسین پاپلی یزدی (مجموعۀ ترجمهها: ۵)، به کوشش: علی کورخان، با همکاری: تهران: انجمن ایرانشناسی فرانسه، ۱۳۷۲، وزیری،252 ص، نقشه، جدول. عنوان به فرانسه:. Afghanistan: Guerre et Politique (گردآوری و ترجمه)افغانستان / تاریخ / اشغال روسیۀ شوروی، ۱۳۶۸ – ۱۳۵۸/ سیاست و حکومت / دخالت خارجی/ پناهندگان افغانی.*پینهدوز و شاه عبّاس، مشهد: جهان اندیشۀ کودکان، ۱۳۷۷، جیبی، 63 ص. داستانهای کودکان (فارسی)- قرن ۱۴.نیز بنگرید= شاه عبّاس و پینهدوز *حمد، ثنا و ذکر خداوند در شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی، مشهد: پاپلی با همکاری [به سفارش] بنیاد علمی و فرهنگی ابراهیم و مظفّر احمدی اصفهانی، چاپ دوم، ۱۳۹۳ (چاپ نخست، 1386)، وزیری، ۳۲۳ ص.فردوسی، ابوالقاسم، ۳۲۹ - ۴۱۶؟ ق/ شاهنامه - نقد و تفسیر- شرح - برگزیده/ شعر فارسی - قرن ۴ ق/ مناجات در ادبيّات.*خاطرات شازدۀ حمّام، مشهد: پاپلی (ناشر همکار جلدهای سوم و چهارم، گوتنبرگ، با همکاری: بنیاد فرهنگی مهندس سید حمید زیارتی)، وزیری، 6 ج،248+ 384+, ...ادامه مطلب
حسین مسرّتفارسی / واژهنامهها / اصطلاحها و تعبیرها.*فرهنگ و تمدّن کاریزی: محمّدحسین پاپلییزدی، فاطمۀ وثوقی، مشهد: پاپلی، ۱۴۰۱،وزیری، 320ص.، مصوّر (بخشی رنگی)، نقشه (بخشی رنگی)، جدول، نمونه.قناتها - ایران – تاریخ/ منابع - ایران - جنبههای اجتماعی.*قنات قصبۀ گناباد (یک اسطوره)؛ نویسنده: محمّدحسین پاپلی یزدی و همکاران، مشهد: شرکت سهامی آب منطقهای خراسان، ۱۳۷۹، وزیری، ۲۹۲ ص، مصوّر (بخشی رنگی)، جدول، نمودار // مشهد: پاپلی، با همکاری بنیاد فرهنگی سید حمید گرامی، ۱۳۸۹، وزیری، ۲۹۴ ص، مصوّر (رنگی)، جدول، نقشه، نمودار. عنوان روی جلد: قنات قصبۀ گناباد يک اسطوره، عمیقترین قنات جهان. عنوان به انگلیسی: The quassabeh quanat in gonabat a myth.قناتها / ایران / گناباد*قناتهای تفت؛ نویسندگان: محمّدحسین پاپلی یزدی، مجید لبّّاف خانیکی، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور (پژوهشگاه)، معاونت پژوهشی، پژوهشکدۀ مردمشناسی، ۱۳۸۲، وزیری، ۲۲۰ ص، مصوّر، جدول، عکس، نمودار // مشهد: پاپلی، با همکاری بنیاد فرهنگی سید حمید گرامی، چاپ دوم، ۱۳۸۸، وزیری، ۲۱۴،10 ص، مصوّر (بخشی رنگی)، جدول. عنوان دیگر: قنوات تفت.تفت / قناتها.*قنوات تفت = بنگرید: قناتهای تفت*کوچنشینی در شمال خراسان؛ ترجمه: اصغر کریمی، مشهد: آستان قدس رضوی، مؤسّسۀ چاپ و انتشارات، ۱۳۷۱، وزیری، ۶۳۸ ص، مصوّر، جدول، نمودار. عنوان به فرانسه: Le nomadisme dans le nord du Khorassan.ایلات و عشایر/ کوچ / ایران / خراسان.*گردشگری (ماهیّت و مفاهیم)؛ نویسندگان: محمّدحسین پاپلی یزدی، مهدی سقایی، , ...ادامه مطلب
حسین مسرّت*نگاهی به دیپلماسی آب ایران: هیدروژئوپلیتیک، نویسندگان: محمّدحسین پاپلی یزدی، فاطمۀ وثوقی، مشهد: پاپلی، با همکاری: بنیاد علمی - فرهنگی مهندس سید حمید گرامی، شرکت آمایش و توسعۀ شرق، ۱۳۹۰، وزیری، ۲۲۴ ص، مصوّر، جدول، نمودار // ویرایش دوم، 1397، ۲۳۶، [3] ص، نقشه، جدول. با حمایت کانون فرهنگ ترجمان قلم. عنوان به انگلیسی: A look at Iran water diplomacy: Hydrogeopolitic.آب/ منابع / ایران/ جنبههای سیاسی.ب 2: ترجمه*قنات: فنّی برای دستیابی به آب: هانری گوبلو؛ ترجمه: ابوالحسن سروقد مقدّم، محمّدحسین پاپلییزدی، مشهد: آستان قدس رضوی، معاونت فرهنگی، ۱۳۷۱، وزیری، 354 ص، مصوّر، نقشه، جدول.// قناتها: فنی برای دستیابی به آب؛ با همكاری: بنياد فرهنگی سيدحميد گرامی، مشهد: پاپلی، چاپ دوم، ۱۳۸۹، وزیری، ۲۴۸ ص. عنوان اصلی: Les qanats: une technique d'acquisition de l'eau.قناتها / تاریخ.*کوچنشینان و شبانان: گزاویه دو پلانول؛ ترجمه و تلخیص: محمّدحسین پاپلی یزدی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)(۷۷۰. جغرافیا؛ ۵۹)، ۱۳۸۳، وزیری، ده، ۳۵۰ صفحه عنوان به فرانسه: . Nomades et pasteursيادداشت: کتاب حاضر، خلاصه و ترکیبی است از مقالات نگارنده که بین سال های 1961 - 1971 با عنوان «کوچنشینان و شبانان» در مجلّۀ جغرافیایی شرق به زبان فرانسه نوشته شده است.کوچ / چوپانان.کتابنامه کاظمینی، محمّد: دانشنامۀ مشاهیر یزد، یزد: بنیاد فرهنگی پژوهشی ریحان, ...ادامه مطلب
حسین مسرّتنیز عبدالحسین آیتی درنهایت دلبستگی و گزافهگویی نوشته است: «مؤمن حسین یزدی مشهورتر از آن است که نیاز به بازگفتن باشد. (آثارش از آفتاب مشهورتر است) بحری موّاج بوده و فلکی رجراج و بازار علم و ادبش هر دو رواج، کمتر تذکرهای است که به نام مؤمن حسین یزدی مزّین نباشد، ایران به مؤمن یزدی بالان است، زیرا مقامش منحصر به شعر و ادب نبوده. بلکه در هر علم، فروع و براعت داشته و در تزکیۀ نفس و حسن اخلاق، نبوغ» داشته است (77).دیگر نویسندگان دراینباره میافزایند که: «در اکثر علوم و فنون متنوّعه با بهره بوده» (78) «از مستعدّان و خوشفکران بوده، در وطن با خشک و تر ساخته، روزگار به عافیّت میگذراند.» (79) و «از علما و بلغای زمان خود بوده.»(80) و «از مشاهیر دانشمندان عهد خود» گردید. (81)؛ و «اکثر علوم و فنون واقف ایدی» (82) و در یکسخن، او «از فضلای زمان خود بوده، در نزد علما و عرفا کسب کمالات ظاهری و باطنی نموده است.» (83)بازتاب رخدادهای اجتماعی در سرودههای مؤمن یزدیگویند بسیاری از سخنوران، آیینۀ روزگار خویشاند. سخنوران هرچه خواسته باشند بنا بر فشار زمانه و بد روزگاری و رخدادهای سیاسی و ستم و ددمنشی بسیاری از فرمانروایان برکنار باشند و خود را آزاد از روند روزگار بدانند، نمیتوانند، چه بسیار سخنوران که شعرهای سیاسی را تنها برای دل خود سروده و حتّی دلیری بازگویی آن را نیز نداشتهاند. ولی بااینحال از درون بسیاری از سرودههای آنان به چگونگی روزگار ناسازگار و نا به سامان میتوان پی برد.چنانکه مؤمن حسین یزدی با آنکه پدرش در دفتر شاه نعمتالله باقی کتابدار بوده و خود گویا بهرهور از این پیشۀ پدر و بنا به نوشتۀ جامع مفیدی که سخنوران در گروه میانی جامعه بودهاند. با این وصف در دیوان او ربا, ...ادامه مطلب