کاریز یزد

متن مرتبط با «زندگی،» در سایت کاریز یزد نوشته شده است

زندگی، آثار و خدمات غلامرضا آگاه (7)

  • پژوهش و نگارشحسین مسرّتسفر به اروپا و خاورمیانهمرشدزاده (آگاه) دگر بار با پشتی بانی علی اکبر داور در تیر 1314 ش و با موافقت دولت ایران و ادارۀ کلّ تجارت ایران در سفری شش ماهه به نماینگی از دولت ایران از نمایشگاه های بین المللی – تجاری لایپزیک در آلمان غربی، بروکسل در بلژیک (همراه با علی اکبر صنعتی زادۀ کرمانی ) سفر کرد تا محصولات کشاورزی جنوب ایران را معرّفی نماید. وی به غیر از دیدار از کشورهای: فرانسه انگلستان، آلمان غربی، از مناطق پسته خیز سیسیل ایتالیا، سوریه ، فلسطین ، عراق، لبنان و مصر نیز دیدار کرد و محصول پسته ایران را در این کشورها عرضه و معرّفی کرد وی در این سفر 250 کیلوگرم پسته و مقداری دیگر از کالاهای صادراتی مانند کراوات ابریشمی** و گیوۀ یزدی به همراه برد که به سران و نمایندگان مجلس کشورهای مورد دیدار هدیه دهد . در مراجعت، علی اکبر داور از نتایج سفر او تقدیر کرد.ابتکاری نواین سفرها هرلحظه به او ایده ای واندیشه ای نو می داد، چنانکه از ابتکارات او می توان به پیوند زدن درختان وحشی جنگل بنه کوهی، بادام کوهی و ارژن بویژه در کوهستان های جیرفت ، جبال بارز و بافت و تبدیل محصول آن ها به پسته و بادام از سال 1300 ش اشاره کرد که این طرح را در سال 1302 ش به دولت ارائه داد .در سفر داور به رفسنجان به سال 1312 ش مرشدزاده (آگاه) به او پیشنهاد داد که می توان هزاران هکتار درختان جنگلی بنه و ارژن را از طریق پیوند زدن به درختان پسته و بادام تبدیل کرد و درختانی که محلی ها برای تهیۀ ذغال می سوزانند به درختان بارور مبدل ساخت . و در سال 1314ش مورد موافقت اصولی داور وزیر وقت دارایی قرار گرفت و به گونۀ آزمایشی اجرا شد و براساس تصویب نامۀ هیئت وزیران قراردادی چهل ساله با آگاه بسته شد که درخت, ...ادامه مطلب

  • زندگی، آثار و خدمات غلامرضا آگاه (8)

  • پژوهش و نگارشحسین مسرّتسرانجام پس از سال ها پیگیری و مبارزه با مخالفان در تیر 1319 ش این طرح مورد تصویب هیئت وزیران قرار گرفت و براثر تصویب آن طیّ 15 سال، حدود چهارصد هزار درخت وحشی از طریق پیوند زدن به پسته و بادام تبدیل شد.یکی از موارد آن، تصویب پیمان نامه راجع به پیوند زدن درختان جنگلی جبال بارز و بافت با ادارۀ کل کشاورزی در تاریخ 13 بهمن 1319 ش بود. او حتّی با پیگیری خود به اجرای این طرح در دیگر استان ها مانند: فارس، خراسان و غیره اقدام کرد و دامنۀ پیوند درخت پسته را به درختان انجیر هم گسترش داد.نکتۀ جالب اینکه موافقت می شود 80 درصد درآمد برای دولت و تنها 20 درصد برای مرشدزاده (آگاه) باشد همراه با حقوق دولتی که وی می گوید :من حقوق دولتی را نمی خواهم و رغبتی هم به کارمندی دولت ندارم . ایشان حتّی پیشنهاد مدیر عاملی یک سازمان دولتی را هم نمی پذیرد.(عشق کار:30-31)پیوند نامهغلامرضا آگاه تحت تاثیر احساسات پاک و سرشار خود برای احیای جنگل های مناطق جنوبی استان کرمان این قصیده را در 76 بیت با عنوان «پیوند نامه» سروده است که بخشی از آن درج می شود. در این شعر روشن می گردد که وی از سال 1302 ش پی این کار بوده و سرانجام در سال 1319ش پس از رفت و آمد ها و مخالفت های بسیار با آن موافقت شده است که یکی از مشوّقان او علی اکبر خان داور(1264- 1315ش) ، وزیر مالیه (دارایی) وقت ایران بوده است :خوشا جنگل، خوشا فصل بهارش خوشا آب زلال چشمه سارشنسیمش روح بخش و جسم پرور روان بخشد هوای مشک بارشزمینش پر گل و سنبل چمن زار دو صد نسرین و نرگس جویبارششکفته غنچه ها و لاله خنداننشاط انگیز گشته آبشارشهوایش جان فزاید خسته ای رااگر روزی فتد آنجا گذارشچه موزون نغمه های کبک و تیهوستچه خوش تر شور و آوای هزارشبه بیش, ...ادامه مطلب

  • زندگی، آثار و خدمات غلامرضا آگاه(9)

  • پژوهش و نگارشحسین مسرّتنگرانی اصلی مرشدزاده (آگاه) پس از برداشت پسته بود. زیرا مردم پسته را با روش های ابتدایی مانند استفاده از چوب و دست فرآوری می کردند. به همین روی او صنعتگران کشور را تشویق می‌كرد كه دستگاهی برای فرآوری پسته بسازند. به گفتۀ مهدی اگاه : « مرحوم آگاه با وارد كردن دستگاههایی از سوریه، آلمان و سیسیل ایتالیا باعث شد صنعتگران داخلی دستگاه پسته پوست كنی را به بهره برداری برسانند». همچنین وی قیچی مخصوصی را وارد ایران می کند که کار فرآوری پسته با استفاده از آن انجام ی شود.(عشق کار: 31) مسئله دیگری كه ذهن او را درگیر کرده بود، نگرانی از آفاتی بود كه محصول پسته را تهدید می‌كرد:«ایشان مكاتباتی را با شركت های آلمانی و فرانسوی انجام داد و شروع به آوردن وسائل سمپاشی كوله‌ای و موتوری از آلمان كرد. با تماس با شركت BASF و Bayer آلمان به واردات كودهای شیمیایی و سموم مخصوص دفع آفات پسته مبادرت كرد. ترویج كود شیمیایی را ایشان قبل از وزارت كشاورزی شروع كرد.... و برای سمپاشی درختان جنگلی با قاطر آب را جابه جا می‌كرد».(مهدی آگاه)در زمینه صنعت، هم آگاه صاحب نظر برود و« بر این باور بود که میزان و تراز سرمایه‌گذاری در تولید به ازای هر نفر، زمینه‌ساز ترّقی است، به عنوان نمونه در آفریقا، به کارهای زود بازده اهمیّت می‌دادند، از آن جمله ساختن ابزار سنگی با دوام اندک و سود فوری، امّا اروپای آن روز به سرمایه‌گذاری تولیدی دیر بازده می‌اندیشید، بر همین اساس کشتی‌هایی با موتور بخار و یا ماشین‌آلاتی بادوام می‌ساخت. با این اندیشه، هر جا زمینه‌ای برای جلب و جذب سرمایه‌گذار وجود داشت، حاضر می‌شد».(تعامل یزد و کرمان)ملّی شدن جنگل ها بهانه ای برای توقف طرح پیوند آگاه در سال 1339 ش به دریافت م, ...ادامه مطلب

  • زندگی، آثار و خدمات غلامرضا آگاه (2)

  • پژوهش و نگارشحسین مسرّتدیباچه غلامرضا آگاه را باید از دانش آموختگان مکتب تجربه ؛ و از نژاد انسان های باهوش و سختکوش دیار یزد دانست که با کاردانی و کارآگاهی خود «انقلابی سبز» را در پهنۀ استان کرمان پدید آورد .مرد خود ساخته ای که براثر تلاش و کوشش خود به همه چیز رسید و در اندک زمانی نام خود را بر سر زبان ها انداخت و عنوان «پدر صنعت نوین پستۀ ایران» را برازندۀ خود ساخت . این پژوهش کوشش می کند تا مردان دوستدار آبادانی ایران را با زندگی رادمردی آشنا کند که تحوّلی شگرف را در عرصۀ صادرات ایران پدید آورد؛ و در مدّت زمانی کوتاه، کفۀ ترازوی تجاری ایران را به خوبی سنگین کرد . در فصول این کتاب، خواننده با زندگی، آثار و خدمات آگاه در دوران 85 سال زندگی او آشنا خواهند شد؛ مردی که در سخت ترین و دشوارترین شرایط اقتصادی ایران به کار خود ایمان و باور داشت و اگر طرح عظیم پیوند او در سال 1341 ش باز نایستاده بود، ایران اکنون بزرگترین تولیدکنندۀ پستۀ جهان بود و چه سرمایۀ عظیمی که به کشور ایران سرازیر نمی شد . حیف که برخی تصمیمات نادرست در برهه هایی از تاریخ، بنیان بسیاری از چیزها را بر می افکند. نگارنده در راه گردآوری و تدوین این پژوهش به غیراز بهره وری از کتاب ها ، مقالات ، شجره نامه های موجود و برخی اسناد، از اطّلاعات برخی یزدیان آگاه به خاندان مرشد (بویژه در بخش برجستگان خاندان مرشد در یزد) نیز سود جسته است و اگر زمینه ای فراهم می شد که از اطّلاعات شفاهی خاندان آگاه در استان های کرمان و تهران بهره ور می شد، بی گمان پژوهشی بسامان تر در دسترس علاقه مندان گذاشته می شد. نگارنده با توجّه به ظرفیّتی که در زندگی و آثار آگاه وجود دارد، جای کتابی مستقل در بارۀ او را خالی می بیند . م, ...ادامه مطلب

  • زندگی، آثار و خدمات غلامرضا آگاه (3)

  • پژوهش و نگارشحسین مسرّتفصل اوّلزندگی نامه و فعالیّت اقتصادیزندگی در یزد میرزا غلامرضا مرشدزادۀ یزدی (آگاه)، فرزند محمّدباقر مرشد* ( متوفّای هفتم اسفند 1317ش در رفسنجان .او فرزند رمضانعلی و وی فرزند عبدالکریم و او فرزند عبدالرحیم و او فرزند رجبعلی و وی فرزند مهرشاه [زرتشتی] یزدی بود) و رقیّه خانم .غلامرضا در دوم مهر (در زندگی نامۀ خودنوشت آگاه ، شهریور آمده است.ولی در شناسنامه دوم مهر است) 1280ش در شهر مشهد به دنیا آمد .پدر و مادرش جزو یزدیانی بودند که به مشهد کوچ کرده بودند.(اعضای خانوادۀ محمّدباقر عبارت بودند از : ربابه، سکینه، غلامرضا، غلامعلی، عبدالحسین ، علی و جواد).خانوادۀ مرشد در شهرهای گوناگون ایران از جمله یزد، مشهد و زاهدان به کار تجارت مشغول بودند.( گلابزاده به نقل از مهدی آگاه می نویسد که غلامرضا در خانوادۀ شعرباف" پارچه باف در گویش یزدی" به دنیا آمد و بعداً به بازرگانی روی آورد، ولی اسناد و کتاب های تاریخ یزد گواهی می دهند که خانوادۀ آنان همیشه اهل بازرگانی بودند) وی یک ساله بود که همراه پدر و مادر به یزد برگشت . غلامرضا تا 15 (16یا 17) سالگی در یزد زندگی کرد و به تحصیل زبان فارسی، زبان عربی ، صرف و نحو عربی زیر نظر حاج ملاّ فرج الله هروی (از عالمان دینی و پرهیز کاران یزد در سدۀ 14 ق. متوّفای دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۰۸ ش برابر با ۱۷ ذیحجّۀ ۱۳۴۷ ق) و کارآموزی بازرگانی و رموز آن نزد پدر و عمویش آقا علی مرشد (غلامرضا دارای سه عمو به نام های: آقاعلی، محمّدصادق و محمّدرضا و دو عمّه بود) از نیکوکاران و بازرگانان بنام یزد که در جریان قحطی در یزد به هنگام جنگ دوم جهانی نقشی سودمند در تأمین گندم مردم یزد به سال 1316 ق برعهده داشت، گذراند.(بنگرید: شرح حال آقاعلی مرشد) سفر ب, ...ادامه مطلب

  • زندگی، آثار و خدمات غلامرضا آگاه (4)

  • پژوهش و نگارشحسین مسرّتفرصت مغتمنی که در این راه نصیب غلامرضا شد، املاک زیادی بود که از راه ارث به همسرش رسیده بود. ( احمدعلی مرادی تنها دو دختر به ترتیب به نام های فرخنده و خجسته داشت. ولی حسین بشارت می گوید که یک پسر هم داشت که بیمارستانی در رفسنجان ساخته است.شاید درست نباشد) و او با پشتکار خود زمین ها را در اختیار گرفت و نخست به کشاورزی مرسوم آن روزگار مانند: كشت پنبه، که در آن زمان به هند صادر می‌شد و این علاقمندی او را بیشتر می‌كرد. او پس از کاشت توت، و پرورش پیلۀ كرم ابریشم، کم کم گلکاری گل سرخ را آغاز می‌کند و به کار گلاب‌گیری می‌پردازد و« سرانجام در راهی گام می‌گذارد که دگرگونی‌های اقتصادی کنونی را در کرمان و رفسنجان، مدیون خود می‌سازد، و با کاشت درخت پسته و گسترش آن، سرزمین طلای سبز را به تاریخ می‌سپارد» (تعامل یزد و کرمان) و متوجّه می شود محصول پسته علی رغم صادرات محدود به خارج از كشور و مصرف داخلی، ظرفیّت لازم را برای صادرات دارد؛ پس برای تبدیل آن به باغ های پسته اقدام نمود. در سال 1311 ش مرشدزاده (آگاه) موفق به کشف چاه دریا در رفسنجان می شود که معتقد بود این رودخانه زیرزمینی است و همانند آن در چین ، آمریکا و فرانسه است.سند آن پیوست است.اتاق تجارت یزد در گفتار تاریخچۀ اتاق تجارت یزد مطلبی به این صورت آمده است:« انتخابات اتاق یزد روز بیستم تیرماه 1311 تشکیل شد و چند روز بعد روزنامۀ اطلاعات نوشت: «از یزد تلگرافاً راپورت می‌دهند که روز 20 تیر بر حسب دعوتی که از طرف حکومت برای افتتاح اتاق تجارت و معرفی اعضای آن شده بود، ساعت شش عصر رؤسای دوایر دولتی و طبقات گوناگون در محلّ اتاق تجارت حاضر و از طرف مدیران حکومت، نطق مفصّلی دربارۀ وضعیّت اقتصادی و فواید اتاق تجارت ا, ...ادامه مطلب

  • زندگی، آثار و اندیشه‌های مولانا مؤمن یزدی (6)

  • حسین مسرّتنیز عبدالحسین آیتی درنهایت دل‌بستگی و گزافه‌گویی نوشته است: «مؤمن حسین یزدی مشهورتر از آن است که نیاز به بازگفتن باشد. (آثارش از آفتاب مشهورتر است) بحری موّاج بوده و فلکی رجراج و بازار علم و ادبش هر دو رواج، کمتر تذکره‌ای است که به نام مؤمن حسین یزدی مزّین نباشد، ایران به مؤمن یزدی بالان است، زیرا مقامش منحصر به شعر و ادب نبوده. بلکه در هر علم، فروع و براعت داشته و در تزکیۀ نفس و حسن اخلاق، نبوغ» داشته است (77).دیگر نویسندگان دراین‌باره می‌افزایند که: «در اکثر علوم و فنون متنوّعه با بهره بوده» (78) «از مستعدّان و خوش‌فکران بوده، در وطن با خشک و تر ساخته، روزگار به عافیّت می‌گذراند.» (79) و «از علما و بلغای زمان خود بوده.»(80) و «از مشاهیر دانشمندان عهد خود» گردید. (81)؛ و «اکثر علوم و فنون واقف ایدی» (82) و در یک‌سخن، او «از فضلای زمان خود بوده، در نزد علما و عرفا کسب کمالات ظاهری و باطنی نموده است.» (83)بازتاب رخدادهای اجتماعی در سروده‌های مؤمن یزدیگویند بسیاری از سخنوران، آیینۀ روزگار خویش‌اند. سخنوران هرچه خواسته باشند بنا بر فشار زمانه و بد روزگاری و رخدادهای سیاسی و ستم و ددمنشی بسیاری از فرمانروایان برکنار باشند و خود را آزاد از روند روزگار بدانند، نمی‌توانند، چه بسیار سخنوران که شعرهای سیاسی را تنها برای دل خود سروده و حتّی دلیری بازگویی آن را نیز نداشته‌اند. ولی بااین‌حال از درون بسیاری از سروده‌های آنان به چگونگی روزگار ناسازگار و نا به سامان می‌توان پی برد.چنانکه مؤمن حسین یزدی با آنکه پدرش در دفتر شاه نعمت‌الله باقی کتابدار بوده و خود گویا بهره‌ور از این پیشۀ پدر و بنا به نوشتۀ جامع مفیدی که سخنوران در گروه میانی جامعه بوده‌اند. با این وصف در دیوان او ربا, ...ادامه مطلب

  • زندگی، آثار و اندیشه‌های مولانا مؤمن یزدی (7)

  • حسین مسرّتطنزکمتر سخنوری است که در دیوان خود به طنز نپرداخته باشد و مؤمن یزدی هم بر این‌گونه است. میرافضلی می‌نویسد: «در رباعيات مؤمن، طنز دل‌چسبی وجود دارد که می‌توان ‌آن را "طنز زيرپوستی" ناميد و از شيوه‌های خاص طنز آفرينی مردم يزد است. در رباعی زير، به طرز زيرکانه‌ای از رواج بازار بی‌هنران سخن می‌گوید:علمم همه جهل و شيوه‌ام بوجهلی است کارم نه به اگره است و نه با دهلی استهر جا هستم، رواج بازار من است من بی‌هنرم، متاع من نااهلی است!و در همين زمینه، رباعی زير هم قابل توجّه است:ای سنگدل! از چه نرم چون موم شدی ظالم بودی، چه شد که مظلوم شدی؟از خوان فلک، بی‌هنران محظوظ‌اند تقصير تو چيست؟ از چه محروم شدی؟!يا در رباعی زير، اصطلاح "مردم معتبر" را خيلی رندانه به‌کاربُرده است:عزّت مطلب دلا که خوارت نکند تحصيل وقار، بی وقارت نکندبا مردم معتبر گهی مي‌گردی! ناگاه خلل در اعتبارت نکند؟يا در رباعی زير، طعن و تعريضی که در عبارت "رستم دستان" هست، بسيار ظريف و طنزآلود است:شمع همه بزم و نخل هر بستانی گه طعمه بنگيان، گه از مستانیاز هيچ مصاف برنمی‌تابی روی نازم جگرت که رستم دستانی!»(3/83)تخلّصمولانا محمّد حسین یزدی، در همۀ تذکره‌ها از او بانام‌های ملّا مؤمن، ملّا مؤمن حسین، ملّا مؤمن حسین یزدی، ملّامحمّد مؤمن حسین یزدی، حسین یزدی، مولانا مؤمن حسین یزدی و مؤمن یزدی و نام‌های همانند، به نام تخلّص آمده است و شایان گفتن آنکه از میان 41 سخنور با تخلّص مؤمن در پهنۀ ادب فارسی،30 سخنور با تخلّ, ...ادامه مطلب

  • زندگی، آثار و اندیشه‌های مولانا مؤمن یزدی (8)

  • حسین مسرّتو سرانجام سید علی میرافضلی، رباعی شناس هم‌روزگار ما می‌گوید:�شعر دورۀ صفوی را با غزل می‌شناسند و حق آن است که گروهی از بهترین غزل‌سرایان فارسی در این دوران ظهور کرده‌اند. از صائب تبریزی که سرآمد غزل‌سرایان مکتب اصفهان است، حدود 7000 غزل به‌جای مانده و تعداد اندکی قصیده و دیگر هیچ! نویسندگانی که تاریخ رباعی فارسی را نگاشته‌اند، به این دوره که رسیده‌اند سر تکان داده‌ و گذشته‌اند و گفته‌اند در شعر دوره صفوی، هیچ اتفاقی در عرصۀ رباعی نیفتاده است. سایۀ غزل چنان بر شعر این دوران سنگینی می‌کند که هیچ‌کس رباعی‌گویان عصر صفوی را نمی‌بیند. در این سه قرن (سده 10 تا 12 ق) چندین شاعر اختصاصاً به گفتن رباعی اشتغال داشتند که نامدارترین آن‌ها، سحابی استرآبادی [درگشت، 1001 ق] است که حدود 6000 رباعی دارد. غیر از او، سید محمّد جامه‌باف مشهدی متخلّص به فکری و معروف به میر رباعی، محوی همدانی و مؤمن یزدی از رباعی‌گویان معروف این دوره هستند. در سال‌های پایانی قرن 11 هجری، محمّدصالح رضوی مجموعه‌ای فراهم کرد به اسم "جواهر‌الخیال" که دربردارندۀ رباعیّات سخنوران دورۀ صفوی است. این مجموعۀ ارجمند، حدود 3600 رباعی دارد، از 200 ـ 300 شاعر آن زمانه و نمایانگر رویکرد سخنوران آن دوران به گفتن رباعی و اهتمام ادیبان آن روزگار، به گردآوری رباعیّات است�. (97)وی در دنبالۀ آن می‌گوید: �رباعیّات مؤمن یزدی دارای زبانی پاکیزه و شسته‌ورفته و مضامین عاشقانه و عارفانه است. بعضی از رباعیّات او به ابوسعید ابوالخیر هم نسبت یافته است�. (98) و در تکمیل صحبت خود در جای دیگر می‌نویسد: �مؤمن يزدی، محوی همدانی و سحابی استرآبادی، به‌رغم کثرت رباعيّاتشان جزو رباعی‌سرايان طراز اوّل تاريخ رباعی پارسی به شمار نمی‌آيند. امّا , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها