فرّخی یزدی؛ سرانجام یک رؤیای سیاسی*

ساخت وبلاگ

 

(معرّفی کتاب)

حسین مسرّت

 

فرّخی یزدی سرانجام یک رؤیای سیاسی، رضا آذری شهرضایی، تهران: شیرازه، 1381، 136 ص.

 

فرّخی یزدی یکی از رازآمیزترین و حادثه­سازترین چهره­های سیاسی و ادبی معاصر است. فردی که از هیچ، به همه چیز رسید؛ از دکّان نانوایی تا نمایندگی مجلس شورای ملّی. اوج و فرودی که در زندگی او رخ داد، شاید در زندگی کمتر مرد سیاسی چند دهۀ گذشته روی داده باشد. او شاعری بی­باک، جسور و آزاده بود که همواره به ستم­پیشگان سیاست­باز «نه» گفت. گویا از آغاز در سرشت او بذر جنگاوری ریخته بودند. او با همۀ کژی­ها و ناراستی­ها، سر ناسازگاری داشت و همیشه برخلاف جریانات روزمره گام می­نهاد.

فرّخی، نوجوانی بیش نبود که با سرودن چکامه­ای تند، از مدرسه به بیرون رانده شد و به کارگری پرداخت. در آن شغل نیز آرام ننشست. در آغاز جوانی راهی زندان قجری والی یزد شد و این شهرت برای او ماند که نخستین و آخرین فرد در تاریخ بشر باشد که دهان حق­گوی او را دوختند. بارها به کمند و زنجیر کشیده شد. از این دیار به آن دیار، از این زندان به آن زندان و از این سلّول به آن سلّول؛ تا مگر از آرمان و اعتقاداتش دست بردارد، ولی او سخت­تر از این ها بود که تن به دریوزگی دهد و برای دو نان، منّت دونان را بکشد. فرّخی یزدی چنین انسان آزاده­ای بود؛ سرفراز و استوار چون کوه، با غرور و با شکوه، توفنده و جنگنده، خستگی­ناپذیر و رام نشدنی.

سال ها باید به درازا بکشد تا بتوان از طریق اسناد و خاطرات، چهرۀ غبار گرفتۀ او را سترد و این مهم، اکنون و تا اندازه­ای به همّت پژوهشگر کوشا، آقای آذری شهرضایی فراهم گشته است. بی­گمان یکی از دشوارترین مراحل کار برای پژوهشگران تاریخ و سیاست ایران، دستیابی به اسناد تاریخی است؛ چه بسیار اسناد تاریخی که در بایگانی­ها خاک می­خورند و بنا به دلایل نابسنده­ای در دسترس پژوهشگران قرار نمی­گیرند و چه بسیار اسناد که بنا به تصمیمات شتاب­زده و ناآگاهانه می­سوزند، می­پوسند و راهی زباله­دان تاریخ می­شوند. 

خوشبختانه آقای آذری شهرضایی توانسته است که با همّت بلند خود به نهانخانۀ برخی از مراکز اسناد دست یابد و چهرۀ واقعی این شخصیّت تاریخی را روشن نماید. البته هنوز هم ایشان و هم خوانندگان می­دانند که اگر روزی بایگانی اسناد ایران و اسناد جمهوری آسیای میانه، روسیه، آلمان، ترکیه، عراق و دیگر کشورهایی که بر سر راه فرّخی در سفر طولانی خود به اروپا و برگشت به ایران بوده است، گشوده شود؛ پرده­های دیگری از زندگی این شاعر رزمنده، رخ خواهد نمود.

آنچه از فحوای اسناد درج شده در این کتاب روشن می­شود، دستیابی دقیق به سال­شمار تاریخی زندگی پر فراز و نشیب فرّخی و اصلاح بسیاری از تاریخ­های نادرست در شرح حال­های اوست. نگارنده به هنگام تدوین سال­شمار تاریخی زندگی فرّخی مندرج در آغاز دیوان فرّخی یزدی[1]، بسیار از تحریر نخست و دوم بخش نخست کتاب فرّخی یزدی، سرانجام یک رؤیای سیاسی که ابتدا به صورت مقاله­ای جامع به کنگرۀ بزرگداشت فرّخی یزدی (اسفند 1378در یزد) و سپس در مجلّۀ گفتگو (شمارۀ 30، زمستان 1379) ارائه شده بود، بهرۀ وافی برده است و بعداً نیز در ویرایش سوم دیوان فرّخی (نشر مولی، 1390) و نیز کتاب پیشوای آزادی [2]، بهره­ها برد.

کتاب نامبرده در سه فصل گرد آمده است: در فصل نخست، با نگاهی تحلیل­گرانه، دقیق و کوتاه، به زندگی فرّخی، شاعر آرمان­گرا و غزل­سرای سیاسی معاصر پرداخته است. این فصل برخلاف کوتاه بودن، مستندترین شرح حال دربارۀ فرّخی است؛ زیرا تماماً بر اساس اسناد تاریخی استوار گشته است، نه مانند برخی گزارش های زندگی که رگه­هایی از حدس، گمان و افسانه در آن راه یافته است.

در فصل دوم، سفرنامۀ فرّخی (سفرنامۀ از تهران تا مسکو) به نقل از روزنامۀ طوفان آمده است. این سفر که حاصل گشت و گذار ده روزۀ فرّخی در اتّحاد جماهیر شوروی به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب اکتبر در سال 1306 شمسی است، بنا بر اسناد موجود، فرّخی به اجبار از ادامۀ چاپ آن باز ماند. شاید روزی متن کامل این سفرنامه در گنجینۀ اسناد یکی از رجال تاریخی یا یکی از موزه ها و شاید در بین اسناد زندان قصر یا زندان شهربانی و شاید هم سازمان اسناد ملّی سر برآورد. در فصل سوم که بدون تردید حاصل تلاش­ها و پیگیری­های چندین سالۀ گردآورنده است، 16 سند تاریخی و ارزشمند برای نخستین بار درج شده است.

نگارنده امیدوار است، اکنون که آقای آذری شهرضایی کمر همّت به تدوین اسناد سیاسی فرّخی بسته است، بتواند با بررسی و کاوش دقیق­تر در کلیّۀ کتاب های تاریخی و نیز بهره­وری از سندهای سازمان اسناد ملّی ایران[3]، مرکز اسناد انقلاب اسلامی و دیگر سازمان­های همسان فرهنگی، پژوهشی و نیز بایگانی زندان قصر، شهربانی و بهداری شهربانی سابق و نیز سفارتخانه­های ایران در کشورها و شهر­های عشق­آباد، تاشکند، مسکو، برلین، دانمارک، ترکیه، خانقین و بغداد، چهره­ای روشن­تر از فرّخی یزدی برای دوستداران تاریخ ادب پارسی ترسیم کند.

در پایان چند پیشنهاد برای تدوین مناسب­تر کتاب مذکور عرضه می­گردد:

1. جدا کردن بخش اسناد از سفرنامه؛ چون به غیر از سند شمارۀ 5، بقیّۀ اسناد ربطی به سفرنامۀ تهران تا مسکو ندارند.

2. متن سند 12 که سند مهمّی است، به صورت چاپی نیز درج شود؛ فرّخی در این سند ادعا نموده است که ارتباطی با روزنامه­های پیکار و نهضت (هر دو چاپ برلین) ندارد و این برخلاف نوشته­های حسین مکّی و محمّد صدر هاشمی (در تاریخ جراید و مجلاّت ایران) است.

3. اسناد به ترتیب تاریخ درج شود.

 


[1] . دیوان فرّخی یزدی، به کوشش حسین مسرّت، تهران: نشر قطره، 1380.

[2] . پیشوای آزادی، حسین مسرّت ،تهران: ثالث، چاپ دوم،1396 (چاپ نخست، 1384).

[3] . برخی از اسناد فرّخی یزدی بوسیلۀ آقای علی میرانصاری در سلسله کتاب های (اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، نشر سازمان اسناد ملّی ایران) حدود بیست سالی در دست چاپ است و هنوز چاپ نشده است ، امّا ایشان از راه لطف، برخی از این اسناد را در اختیار نگارنده قرار داد که در پایان کتاب پیشوای  آزادی درج است.

* صبح یزد (1397/9/30)

کاریز یزد...
ما را در سایت کاریز یزد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karizyazda بازدید : 206 تاريخ : جمعه 26 بهمن 1397 ساعت: 18:08