مطبوعات یزد، گرفتار در چنبرۀ مشکلات*

ساخت وبلاگ

 

حسین مسرّت

نگاهی کوتاه به پیشینۀ مطبوعات یزد

شهر یزد همگام با بسیاری از شهرهای ایران پس از پیروزی مشروطیّت، صاحب مطبوعات بومی شد و توانست با درایت و کاردانی محمّدصادق سفینه که خود نویسنده، نقّاش و هنرمندی چیره دست بود، صاحب چندین نشریۀ کارآمد در عصر مشروطه شود؛ و اگر همین چند نشریه از آن زمان به جای نمی ماند، مورّخان با بخش مهمّی از تاریخ این شهر دور افتاده بیگانه بودند.

شهر یزد پا به پای دیگر شهرستان ها در هر دوره ای صاحب نشریّات نسبتاً خوبی بود؛ اگر در  دورۀ مشروطه روزنامه هایی چون: سفینۀ نجات، محاکمات یزد، انجمن ولایتی و معرفت یزد گرمابخش عرصۀ مطبوعات یزد بودند، در دورۀ دوم (از جنگ جهانگیر نخست تا شهریور 1320ش) این مهم به عهدۀ شیرکوه بود. هر چند گلبهار نیز فروغی چشمگیر داشت، امّا پس از چند سال به تیر توقیف گرفتار آمد، دلیل آن هم چاپ مقاله ای علیه دادن آگهی های ثبتی و دولتی به جراید تهران بود. آن هم زمانی که تنها پشتوانۀ مالی مطبوعات بومی آگهی های دولتی بود.

در دورۀ سوم (1332-1320ش) که یکی از غنی ترین ادوار تاریخ مطبوعات یزد است. نشریّات زیادی پای به عرصه نهادند و چنانکه خاصّ آن دورۀ تاریخی بود، عمدتاً سیاسی بودند، برخی هم به دنبال اهداف گروهی و برخی هم به دنبال کاسبی و از میان انبوه این نشریات، چند روزنامه بیشتر به کار اطلاع رسانی و باروری فرهنگ این مرز و بوم نمی پرداختند که از جملۀ آن ها می توان به ناصر، ملک، طوفان یزد و صدای یزد اشاره کرد.

دورۀ چهارم (1357-1332ش) که دورۀ سکون و سکوت پس از کودتا بود، طبعاً مسائل سیاسی و اجتماعی بیرنگ و یا یک سویه بود و هر چند در زمینۀ اجتماعی به مسایل بی خطر پرداخته می شد، امّا ادبیّات، تفوّقی چشمگیر داشت، در این دوره هم نشریات: طوفان یزد، صدای یزد، ملک و ناصر جزء نشریات نسبتاً خوب بودند، امّا نباید از سالنامه های فرهنگ و ایساتیس به مدیریت آقایان محمّدحسین محبوبی اردکانی و غلامرضا کریمی که مقالات خوبی را گردآوری و چاپ کردند و پایۀ کارهای تحقیقی را در سطح یزد استوار نمودند، غافل بود.

 اما در دورۀ پنجم (1357 ش تا کنون) از نشریّات گهگاهی که بگذریم هر چند ناصر، دو سالی ادامه چاپ داد، امّا به دلیل نداشتن مجوّز از حرکت بازماند. گل واژه را می توان جزء نشریّات خوب آغاز این دوره داشت که به دلیل کم تجربگی دارندگان آن، پس از چهار شماره، به خاموشی گرایید.

در این دوره ندای یزد علی رغم فراوانی مشکلات در حدّ یک نشریۀ شهرستانی بسیار موّفق بود و در این حجم کم صفحات بعضاً مقالات پر باری را چاپ کرد و برای نخستین بار در اردکان، اولین نشریّۀ شهرستان های یزد آغاز به کار کرد که بعدها میبد و بافق هم به آن پیوستند. در سال 1372 پیمان یزد به عرصه آمد و توانست با بهره گیری از تجارب ژورنالیستی مدیر آن در سرپرستی کیهان در یزد، نشریه ای موفّق باشد و در ادامه توانست در زمستان 77 13به عنوان نخستین روزنامۀ یزد، فعالیّت خود را تداوم بخشید، روزنامۀ آفتاب یزد هم در بهمن 77 13با شروعی خوب به میدان آمد و پس از حدود 30 شماره به تهران رفت.خاتم یزد هم چندسالی درخشش داشت امّا به یکباره تعطیل شد .اکنون هم به غیر از ندای یزد و پیمان یزد، نشریات فراوانی مانند: پرگار ، صبح یزد، مهرطلبان ،یزد امروز، آیینۀ یزد، بشارت یزد و بشارت نو چاپ می شود که تحوّلی مثبت را در عرصه جراید یزد ایجاد کرده اند.

علل عدم موفّقیت مطبوعات بومی

مطبوعات محلّی بر خلاف مطبوعات پایتخت به ویژه مطبوعاتی که وابسته به سازمان ها و نهادهای دولتی و غیر دولتی هستند، از حدّاقل پشتوانۀ مالی برخوردارند و به راستی که نشریات بومی تنها با پشتوانۀ عشق و علاقه و ایثار مدیران آن چاپ می شود. تقریباً تمام مطبوعات بومی ایران (به جز چند استثناء) دارای گروهی ثابت هستند که عمدتاً اعضای خانواده سردبیر یا صاحب امتیاز را در بر می گیرد و تقسیم کار بین این اعضا و عشق و علاقۀ آنان به ادامه کار، بزرگترین سرمایۀ این نشریّات است و این سرمایه هم به بهای گذشتن از بسیاری امکانات رفاهی، تفریحی و حتّی خوراکی میسّر می شود تا بتوانند به تأمین هزینه های سرسام آور کاغذ و چاپ و غیره بپردازند. در این دوره تنها سودی که عاید آن ها می شود. فروش خانه و زمین و حتّی وسیلۀ نقلیۀ خود و زیر بار قرض و وام رفتن است یعنی بعضاً مدیر، مسئول توزیع و فروش و جمع آوری برگشتی ها یک نفر است.

از مشکل بزرگ مالی که بگذریم، بسته بودن فضای سیاسی – اجتماعی شهرستان ها، اعمال سلیقه های شخصی برخی مسئولان بومی، تعدّد مراکز تصمیم گیری، و دیگر عوامل پنهان و آشکار، مشکل دیگر مطبوعات بومی است که دست و پای مدیران نشریات را در بازتاب  هرگونه مسائل و رویدادهای اجتماعی و شهری می بندد، مدیر یک نشریّۀ محلّی با چاپ هر مطلبی که مغایر با خواست فلان مسئول یا فلان اداره باشد، باید پیه بسیاری از چیزها را بر تن بمالد. این است که مطبوعات بومی یا باید به به به و چه چه گوی باشند و یا به اصل مسلّم «شتر دیدی، ندیدی» نظر داشته و یا به ورزش و جدول و لطیفه و ذکر اخبار رسمی آن هم بدون دخالت دادن حتّی یک ذره تحلیل ها و نقدهای اجتماعی بپردازند. از این رو ست که دیده می شود بسیاری از نشریات بومی، یا محلّ چاپ آگهی ها هستند یا خبرنامه و گزارشنامۀ فعالیّت ادارات، در یک نگرش کلّی مطبوعات بومی یزد اجمالاً با این مشکلات و گرفتاری ها دست به گریبانند:

الف- تعدّد مراکز تصمیم گیری و ایجاد توقّعات نابجا برای برخی ادارات و سازمان ها.

ب- کمبود چاپخانه های مجهز حتی در مرکز استان. اکنون با اینکه چند چاپخانه مجهّز مانند: پیمان و...کارهای چاپ نشریات را برعهده دارند، هنوز برخی نشریات  در چاپخانۀ خرد تفت (در 25 کیلومتری یزد) چاپ می شود.حتّی بسیاری از ناشران یزدی کتاب های خودرا به قم و اصفهان و تهران می برند.

پ-تنگناهای مالی و اقتصادی که بزرگترین معضل آن هاست و دست و پای آنان را در ارائۀ نشریه ای پر محتوا و پر حجم می کاهد.

ت- کمبود وسایل و امکانات حروف چینی و فیلم و زینگ و دستگاه تازن و دیگر ملزومات وابسته به حرفۀ روزنامه نگاری در نزد مدیران نشریات.

ث- دشواری های تهیّۀ فیلم و زینگ و کاغذ.

ج- نداشتن دفتر یا محلّ استقرار نشریه، به حدّی که محلّ کار و زندگی بسیاری از مدیران جراید، یکی است و از این رو امکان تماس مستقیم و جدّی خوانندگان با مدیران وجود ندارد.

راه های حمایت از نشریات بومی و رفع دشواری های آنان

حمایت از مطبوعات بومی به دو صورت باید محقّق شود:

الف- حمایت معنوی

شامل پایبندی به قانون اساسی و اصول مصرّحه در آن، پایبندی به قانون مطبوعات و حمایت از نویسندگان و مدیران جراید و تأمین امنیّت شغلی آنان بهترین راه حمایت معنوی است.

ب- حمایت مادّی

به صورت پرداخت وام های بدون عوض، استقرار مکان یا پرداخت اجارۀ بها، پرداخت یارانه، تأمین یا در نظرگرفتن سهیمۀ کاغذ، فیلم و زینگ، در اختیار نهادن امکانات و وسایل لیتوگرافی، چاپ، حروف چینی و آماده سازی انجام می گیرد.

یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت مطبوعاتی آن همپای کارهایی که در سطح وزارت خانه برای رشد و تعالی مطبوعات صورت می گیرد و در کنار بودجه های جاری و مصوّبی که دولت برای پیشبرد امر فرهنگ کشور در نظر می گیرد، بودجه ای نیز برای کمک به مطبوعات، بویژه مطبوعات بومی در نظر گرفته شود. تا مدیران نشریات بدون دغدغه های مادّی، به تولید و عرضۀ فرهنگ و هنرو ادب و اندیشه بپردازند.

چگونگی افزایش سطح کیفی و کمی مطبوعات بومی

بر مبنای آنچه آمده، نشریّات به دلیل تنگناها و دشواریهای عدیدۀ مادّی و غیر مادّی که گاهی حتّی قادر به پرداخت هزینه های ضروری مثل کاغذ و چاپ نیستند، چگونه می توان انتظار داشت نشریه ای پر محتوا و با صفحات زیاد و مطالب گوناگون چاپ کنند، هر چند بیشتر نویسندگان شهرستانی نیز چون مدیران جراید با عشق و علاقه به کار نویسندگی و تحقیق و پژوهش می پردازند، امّا تا کی می توان انتظار چنین ایثارهایی داشت.

وقتی که دراین اوضاع گرانی ، نویسنده ای می بیند برخی نشریّات تهرانی بابت نگارش هر کلمه به آنان حقّ التحریر قابل توجّهی پرداخت می کنند. کی خرسند به این می شود که در ازای دریافت یک نشریۀ پانصد تومنی، مقاله ای را که حاصل تحقیق چندین ماهۀ خود است در اختیار آن نشریّۀ بومی بگذارد. از اینروست که مدیر نشریّات محلّی: اولاً ناچار به استفاده از نویسندگان نوپا و تازه کار هستند که صفحات خود را پر کنند و در این صورت  حتماً از بار کیفی آن کاسته خواهد شد.

ثانیا: ناچارند با کاستن از حجم صفحات، جلوی بقیّۀ ضررها را بگیرند، این است که دیده می شود تقریبا بیشتر نشریّات بومی در چهار صفحه آن هم به صورت آگهی نامه و خبرنامه چاپ می شود. تازه در بخش خبر هم به بازتاب اخبار رادیوی محل و گزارش های روابط عمومی ادارات اکتفا کرده و در سایر بخش ها بر مبنای «اصل باری به هر جهت و به هرگونه » باید صفحه را پر کرد، قناعت می کنند.

از این رو می توان با انجام حمایت های مادّی و معنوی از مطبوعات در امر بالابردن سح کیفی و کمی مطبوعات بومی یاری رساند.

رسالت مطبوعات بومی در ارتقای سطح فرهنگی استان

مطبوعات را دانشگاهی برای توده های مردم بر شمرده اند، دانشگاهی که در های آن همه روزه به روی مردم با سواد و حتّی کم سواد باز است و هر کدام می توانند به فراخور دانش، اطّلاعات و علاقۀ خود بر سر کلاس یکی از این نشریّات حاضر شده و طبق برنامۀ خود، هر اندازه که می خواهند، خوانندۀ دروس آن باشند.

اگر با این نگرش بسیار خوب به مطبوعات بنگریم، متأسّفانه مشاهده می شود، بسیاری از نشریات بومی، خبرنامه ای هستند که بیشتر خبرهای بیات شده ای را که چندین روز پیش از رادیو یا تلویزیون شنیده شده به خورد مردم می دهند، نشریّاتی که بعضاً پس از چند دقیقه تورّق به کناری نهاده می شود.

حال اگر مراکزی که می توانند به حمایت های مالی و معنوی مطبوعات اقدام کنند، دست به کار شوند، بی شک مدیران نشریّات با آسودگی خیال به تولید و عرضۀ تفکّر و فرهنگ می پردازند.

و صد البته رسالت مطبوعات، آگاهی رسانی، ارائۀ طریق و باز نمودن واقعیّت های جامعه است به حدّی که علاقه مندان به تاریخ و فرهنگ با بیشینۀ تاریخ و فرهنگ محل، آشنا شده و بتوانند با بهره گیری از نقاط ضعف و قوّت تاریخ، پی به علل شکست و ناکامی ها برده و تجربه های آزموده را دوباره نیازمایند.

علاقه مندان به پیشرفت های اقتصادی- اجتماعی محل با کمبودها و ضعف ها در هزینه آشنا شده و با پیشنهادهایی سازنده و ارائۀ راهکارهای مثبت به بهینه سازی روابط اقتصادی و اجتماعی جامعه یاری می رسانند. و بی گمان مدیران و برنامه ریزان مطبوعات بومی خود قبلاً باید شناخت خوبی از فرهنگ دیاری که در آن زندگی می کنند داشته باشند. که بدون این امر هر حرکتی، در هر جهتی بیهوده می نماید.

اگر به این نکته توجّه شود که به رغم گذشت ده ها سال از پیدایی رادیو و تلویزیون، هنوز افراد بیشتر جوامع در پی مطبوعات هستند و نه تنها نقش مطبوعات کمرنگ نشده، بلکه با توجّه به شناختی که از این دو رسانه دارند و می دانند سیاست ثابتی در کلیّۀ امو دارد (بدون توجه به خط فکری حاکم بر آن) به دنبال انواع نشریاتی هستند که پاسخگوی علایق و سلایق آن ها باشد. یعنی به همان میزان که در رادیو و تلویزیون به دلیل دولتی بودن آن انتخاب وجود ندارد، برعکس در زمینۀ مطبوعات، باب هر سلیقه و خطّ فکری و سیاسی و نظری، نشریّه ای وجود دارد وحتّی گاه دیده می شود که برخی افراد در یک روز به خرید چندین نشریه می پردازند تا از تلفیق آن ها به دیدگاه آرمانی خود دست یابند.

با توجّه به نقش مهمّی که مطبوعات در رشد و آگاهی انحراف افکار عمومی جامعه دارند، یکی از دلایل مهمّ حسّاسیّت مراکز فرهنگی – اجتماعی یا سیاسی و حتّی افراد صاحب نظر و مسئولان مملکتی و رؤسای قوای سه گانۀ کشوری نسبت به امر مطبوعات ، بی گمان ناشی از همین نقش بسیار مهم  و کار آمد است، نشریّاتی که می توانند در خیر یا شرّ جامعه نقش داشته باشند. نشریّاتی که می توانند هدایتگر یا مخرّب جامعه باشند، و این مهم در زمینۀ مطبوعات بومی بیش از پیش نمود دارد.

بررسی وضعیّت کنونی مطبوعات یزد

اکنون که با دشواری ها و تنگناهای مطبوعات بومی و چگونگی حمایت از آنان آگاه شدیم، به وضعیّت کنونی مطبوعات یزد می پردازیم تا با شناخت از کم و کیف و باز نمودن نقاط ضعف و قوّت آنان، به تقویّت نقاط مثبت و کاستن از نقاط ضعف بپردازیم.

استان یزد طبق آمار رسمی ادارۀ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد در دی  1397ش دارای 13 نشریه به قرار زیر است: 4 فصلنامه، 3 ماهنامه، 4 هفته نامه، 2 روزنامه که از میان چندین نشریه تخصّصی و دانشگاهی، نشریۀ دانشگاه یزد با سابقه ای حدود 27 سال، کارنامه ای قابل قبول را ارائه داده است . سطح خوب مقالات، در نظر گرفتن شیوه های جدید و اصولی نگارش، گزینش و پردازش مقالات به عنوان جنبه های مثبت این نشریه قابل ذکر است. امّا متأسّفانه به رغم پشتوانۀ خوب مالی، در فواصل معینی چاپ نمی شود و در مقایسه می توان گفت، در دو سه سال اوّل، کارنامۀ موفّق تری را داشته است. نشریۀ دانشگاه علوم پزشکی هم در زمینۀ تخصّصی خود، خوب عمل کرده است.

سال 77 13را می توان شروع خوبی برای نشریّات یزد دانست، زیرا به غیر از مجوّز انتشار چندین روز نامه و هفته نامه و ماهنامه که بعداً بدان اشاره می شود، نخستین شمارۀ فصلنامۀ فرهنگ یزد، حاوی ارزنده ترین مقالات در زمینۀ یزد زیر نظر استادان برجستۀ دانشگاه یزد و توسّط ادارۀ کلّ فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد چاپ و منتشر شد. سطح کیفی مقالات نوید بخش آینده ای خوب در عرضه مطبوعات یزد می داد  و نشان دهندۀ اینکه اگر نشریه ای کار آمد و با هیات تحریریۀ خوبی در یزد باشد، می توانی نشریات وزین و آبرومند را حتی در سطح کشور چاپ و منتشر کرد. و اکنون و درسال جاری بیستمین سال بنیان آن جشن گرفته شد. فصلنامۀ بازتاب، کاری از امور انجمن های فرهنگی ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد، با اینکه در آغاز راه بود، می توانست با بهره گیری از تجارب فصلنامۀ فرهنگ یزد نشریه ای موفق باشد،اما چندشماره ای بیشتر نپایید. سال ها پیش نیز انجمن ادبی کتابخانۀ وزیری، چندین شماره از فصلنامۀ انجمن ادبی را که حاوی اشعار شعرای آن بود چاپ کرد، ولی ادامه نیافت.

در بخش جراید غیر تخصّصی در مجموع می توان گفت: یزد هنوز به استحقاق های خود دست نیافته است. یزد شهری است دانشگاهی و همیشه بالاترین درصد قبولی دانشگاه را داشته است دانشمندان و نویسندگان بر جسته ای از این  دیار برخاسته است که صاحب قلمانی توانمند هستند، حتّی مدیران و اعضای تحریریۀ برخی از نشریات تهران ، یزدی هستند. و اگر دیر جنبیده شود، همین هایی هم که در یزد هستند، روزی برای پیوستن به دریای عظیم فرهنگ و دانش، راهی تهران می شوند.

****

در یک نگاه اجمالی، نشریّات کنونی یزد دارای چنین ویژگی ها و کمبودهایی هستند.

*ملک یزد

 هفته نامۀ ملک از پیشینۀ حدوداً 70ساله ای درعرصۀ مطبوعات یزد برخودار است. به رغم پشت سر گذاشتن چندین دورۀ تاریخی از 1329 ش تاکنون، به عنوان نشریه ای که بیشتر  به چاپ آگهی های ثبتی و اخبار رسمی یزد، آن هم در شماری بسیار اندک قانع بوده ، برای بسیاری از مردم یزد بویژه جامعۀ روزنامه خوان آن ناشناخته است. بهترین دورۀ نشریّه را می توان مابین سال های 29 13تا 57 13دانست.

*ندای یزد

هفته نامۀ ندای یزد بر پایۀ علاقه و شناختی

که مدیر مسئول و بینانگزار آن محمّد تقی عسکری کامران داشت. با هدف شناسایی تاریخ، فرهنگ و ادبیّات یزد و تا اندازه ای رشد استعدادهای فرهنگی پا به عرصه نهاد و به رغم پستی و بلندی ها و تنگناهای مالی که داشت، کارنامه ای بسیار موفّق درحدّ تاریخ جراید یزد دارد.34 سال است که به طور مداوم (به غیر از توقیف چندماهه ) به چاپ مقالات دست می زند و سعی کرده در حدّ توان خود، کیفیّت را فدای کمیّت نکند. امّا مقالات شماره های آغازین این نشریه از سطح کیفی بهتری برخوردار بود. ندای یزد به رغم درگذشت صاحب امتیاز آن به کار خود با کمک استاد محمّدعلی عسکری کامران و فرزندان صاحب امتیاز آن ادامۀ حیات داد.

اگر گردانندگان این نشریه می توانستند از تجربیات یک بازاریاب خوب بهره بگیرند، حتّی می توانستند آن را در حدّ هفته نامۀ 12 یا 16 صفحه ای پر محتوا یا به صورت روزنامه ای 8 صفحه ای چاپ و منتشر کنند.

بازاریابی و بها ندادن به پشتوانۀ آگهی های تجارتی از نقطه ضعف های جاری تمامی نشریات کنونی یزد است. یزد و یزدی ها در سراسر ایران و حتّی برخی نقاط جهان، درعرصۀ تجارت انسان هایی موفّق هستند، به حدّی که اکنون هم بهترین بنگاه های تجارتی در ایران متعلّق به یزدی ها و شهر یزد است. از اینرو مدیران نشریّات یزد می توانند با بهره گیری  از این امکان و تبلیغات وسیع و افزدون بر کیفیّت چاپ نشریّۀ خود، مدیران بنگاه ها را ترغیب به چاپ آگهی های خود در نشریّات یزد کنند و وقتی آن ها بفهمند آگهی های خود را می توانند در نشریّات بومی با همان کیفیّت و با بهایی ارزان تر از تهران چاپ کنند، بی گمان به سوی همین نشریات روی می آورند. بدیهی است این نقطه ضعف هم از آنجا ناشی می شود که مدیران جراید عمدتاً انسان هایی فرهنگی و عاشق هستند و با عرصه های تجارت و یا سودآوری بیگانه. پس می توانند با بهره گیری از مشاوران اقتصادی مجرّب، نشریه ای خوب را چاپ کنند.

*پیمان یزد

این نشریه از سال 1372 به عنوان هفته نامه مجوّز چاپ گرفت. مدیر آن پیش تر  خبرنگار فعّال روزنامۀ کیهان در یزد بود و از این جهت تجارب خوبی در عرصۀ خبرگیری کسب کرده بود و توانست در مدّت زمانی کوتاه، شمارگان و توزیعی بهتر از ندای یزد داشته باشد. عامل دیگر موفّقیّت این نشریه، چاپ اخبار رویدادهای ورزشی استان یزد بود که جوانان را از مشتریان ثابت خود قرار داد و اگر می توانست همگام با این شکل از جذب جوانان، مطالب و نوشته هایی باب ذوق و سلیقۀ آنان چاپ کند. بی گمان بیش از این موفّق بود.

مدیر پیمان با علاقه و پشتکار خود توانست در پنجمین سال انتشار خود، آن را از حالت هفته نامه به سه شماره در هفته تغییر دهد، و اگر دشواری های چاپخانه ای در یزد نبود، شاید می توانست در همان سال آن را هر روزه چپ کند. کمبود آشکار این نشریه ، عدم چاپ مقالات تحقیقی در زمینه های گوناگون فرهنگ و ادب و تاریخ یزد است.

*آفتاب یزد

نخستین روزنامۀ سیاسی یزد است که در 20/11/77 اوّلین شماره آن چاپ شده و در مدّت کوتاهی زمان انتشار آن از یک شماره در هفته به سه شماره در هفته رسید. آفتاب از شماره یک تا هیجده با سیر صعودی و رشد کیفی سطح مقالات و کیفیّت چاپ روبرو بود، ولی از شمارۀ 18 که هیئت تحریریۀ آن عوض شد، به یکباره دچار افت چشمگیری گشت، به حدّی که در صد مقالات علمی و فرهنگی آن به صفر رسید و به سان دیگر نشریّات شهرستان ها با چهار صفحه و در حدّ بسنده کردن به خبرهای روز و بعضاً مطالب انتقادی چپ می شد، در حالی که مدیریت جدید می توانست با بهره گیری از موقعیّت خوبی که این نشریّه کسب کرده بود. همچنان با شماری فراوان و کیفیتی مناسب چاپ کند.تا اینکه این نشریّه با بهره گیری از امتیاز سراسری به تهران رفت و از حوزۀ نشریّات یزد خارج شد.

*سیمای اردکان

نخستین نشریۀ شهرستانی استان یزد است که کماکان از نخستین شماره تاکنون به صورت ماهنامه چاپ می شود و چون جزو نشریاتی است که در تهران چاپ می شود، از صفحه آرایی و کیفیت چاپ خوبی برخودار است سیمای اردکان به غیر از انعکاس خبرها و رویدادهای اردکان، بعضاً مقالات تحقیقی خوبی هم در آن چاپ می شود.

ماهنامۀ میبد

نخستین نشریۀ تمام رنگی استان یزد بود که در شهرستان میبد، گردآوری و با کیفیت خوب و مناسبی در قم چپ می شد. میبد نیز همانند بسیاری از نشریات یزد که آغاز خوب دارند به یکباره از سطح کیفی مقالات و نوشته های خوب آن کاسته شد.

رهاورد بافق

نخستین نشریۀ شهرستان بافق است که در آن دیار دور افتاده ماهانه، تهیه و در تفت چاپ می شد.

دیگر نشریات

در اواخر سال 1377و اوایل سال 1378 چندین نشریه همچون: نگاه، طلوع، افق کویر، سرو ابرکوه، سایبان، موفق به چاپ پیش شماره های خود شدند و عرصۀ مطبوعات یزد را گرمایی دیگر بخشیدند و در گرما گرم رقابت های سالم مطبوعاتی، برندۀ اصلی مردم یزد باشند که خوانندۀ مطالب و مقالاتی مهم در زمینه های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی یزد چاپ می شد و اکنون تعطیل است .مانند سایبان که نشریه ای پرمحتوی بود و با مرگ دکتر محمّدعلی رادی، سردبیر کوشای آن، سایبان هم خاموش شد.

در سال های پیش، پیام تفت چند شماره ای چاپ شد، ولی ادامه نیافت، و روشن نیست چرا نشریۀ خوب دانشگاه پیام نور اردکان که حاوی مقالات خوبی بود، دیگر چاپ نمی شود.

هفته نامۀ ریاح نیز48 شماره چاپ شد و حاوی مقالات  طولانی و خوبی بود، امّا به یک باره از چاپ ایستاد.آمار نشریاتی که دیگر در یزد چاپ نمی شود، زیاد است.

 از سال 1380 ش با آمدن امکانات چاپ دیجیتالی تقریباً هر شهری حتّی برخی روستاها مانند شمسی در استان یزد نشریه دار شد، چنانکه اکنون (بهمن 1397) در استان یزد جمعاً 128نشریه (59 تا مجلّه ای و 69 تا روزنامه ای) و سه روزنامه به نام های : پیمان یزد بشارت یزد و صبح یزد چاپ می شود . آمار نشریات بر اساس نوع آن به ترتیب زیر است:

روزنامه3/ هفته نامه26/ دوهفته نامه20/ ماهنامه25/ دوماهنامه2/ فصلنامه31

دوفصلنامه19/ سالنامه2.

پدیدۀ قابل گفتن این سالیان، پیدا شدن رسانه های الکترونیک(مجازی) است که خود باعت تحوّلی شگرف در امر اطّلاع رسانی شده است و حتّی برخی نشریات، بخش مکتوب (چاپی) خود را تعطیل کرده و فقط دیجتالی منتشر می شوند. چنانکه اکنون در استان یزد 31 رسانۀ برخط و 18 رسانۀ غیر برخط منتشر می شود . این رسانه ها  برخی دشواری های رسانه های چاپی را ندارند و دسترسی بدان ها آسان تر و سریع تر است.

 *ماخذ: پیمان یزد،ش4635و4636

کاریز یزد...
ما را در سایت کاریز یزد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karizyazda بازدید : 201 تاريخ : جمعه 26 بهمن 1397 ساعت: 18:08