حسین مسرّت
چنانکه همگان در اهمیّت سفرنامههای فارسی می دانند هرکدام از سفرنامهها به منزلۀ اسناد مهمّی در تاریخ فرهنگی اجتماعی و سیاسی هر کشور و شهر است و کتاب مهمّ «سفر به جنوب ایران» نوشتۀ آلبرت هوتوم شیندلر که یکی از آگاهان تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار است، در همین ردیف قرار دارد.
در گفتار زندگی و آثار شیندلر که نگارنده پیش تر در ماهنامۀ دریچه درج کرده است. به نقل از ادوارد براون و جرج کرزن از دقّت نظر و اطّلاعات وسیع او در زمینۀ تاریخ ایران آشنا میشویم. نگاهی به کتابها وگفتارهای برجای مانده از شیندلر، نشانهای از آگاهی کافی او از اوضاع سراسر ایران است که بواسطۀ اقامت طولانی مدّت در ایران حاصل شده است، بویژه آنکه او به خوبی به زبان فارسی سخن میگفت و در مسیرهایی که در گوشه و کنار ایران داشت به خوبی با همراهان و رهگذران و ساکنان ارتباط برقرار می کرد و از سویی میدانیم که او حتّی درباره گویشهای گوناگون ایران نیز تحقیق کرده و مطالبی نگاشته است. همین امر بر میزان دقّت او افزوده است.
خواننده از خلال کتاب سفر به جنوب ایران 1879، نه تنها با روستاها و جمعیّت آن آشنا میشود، بلکه اطّلاعات خوبی از شیوۀ معیشت و محصولات سرزمین، نوع روابط ارباب و رعیّت و حتّی میزان مالیات آن روستا یا شهر را در سالیان گذشته و حال را به دست میآورد. شیندلر زمینشناس و خاکشناسی دقیق است و حتّی گیاهشناس. فرهنگی از نامهای گیاهی را میتوان از این کتاب استخراج کرد و نیز روستاها و شهرهای معدنخیز کشور را شناخت و نوع آب و هوا و شیوۀ سکونت و دیگر موارد ملکداری و زندگی هر سامان را بدست آورد. شیندلر نه تنها جامعه شناسی خبره است و به خوبی تصویری از اوضاع اجتماعی و مردمشناسی هر سامان میدهد، بلکه سیاستمدار و نظامی کارکشتهای هم است و چنان به گزارش راهها، تنگهها وگذرگاهها میپردازد که انگار مأموریّت داشته وضع راهها را برای افسران بالادستی خود گزارش کند. نکتۀ بارز کار شیندلر در هر مبحث، بویژه مباحث اجتماعی این است که از جادۀ انصاف خارج نشده است و داوریهای او درباره حقوق راهدارها و تفنگچیها و غیره، عادلانه است.
ایرج افشار در سه جا اشاره به ویژگی این سفرنامه دارد؛ نخست در جهان نو مینویسد: «این سفرنامه حاوی مطالب شیرین و خواندنی است که بعضی از آنها جنبۀ تاریخی دارد ... و متضمّن بعضی نکات اجتماعی و وضع شهرهاست». (افشار، 1337: 297) و سپس در سواد و بیاض می نویسد: «قسمت عمدۀ این رساله به وصف شهرها و مردم اختصاص دارد که بسیار جالب توجّه است». (افشار، 1344: 237)و بار دیگر در کتاب یادگارهای یزد که چنین آورده است:«مطالبی که در این سیاحت نامه راجع به یزد و آبادیهای آن آمده، مفیداست» (افشار، 1374، ج1: 672)
سعید خودداری دربارۀ این سفرنامه مینویسد: «مؤلّف علاوهبر ویژگیهای راه و طبیعت آن و جمعیّت و مالیاتها، معادن و کوهها و تولیدات و محصولات و اوضاع اقتصادی به خصوص شهرهای بزرگ را پرس و جو کرده است. تاریخ آثار و کتیبه ها را به همان شکل هجری آورده و برای آثار تاریخی از منابع تاریخی فارسی و شاید عربی استفاده کرده است. یکی از نکته های دیگر این متن، سعی در تبیین یا ایجاد معانی برای اسامی شهرهاست که بر پایۀ شنیدهها به تخیّل خود پرداخته است». (شیندلر، 1391: 77)
روشنی زعفرانلو در دیباچۀ سه سفرنامه دربارۀ سفرنامۀ خراسان اثر شیندلر مینویسد: «سفرنامۀ خراسان، حاصل مشاهدات و نظرات یکی از افراد دقیق اروپایی است که برای کشیدن سیم تلگراف بین تهران و مشهد مأموریّت داشته و به حال ایران خوب آشنا بوده و با دقّت در جزئیات ـ تا آنجا که مجال مطالعه و دیدن برای او بوده ـ وضع اجتماعی آبادیهای بین تهران و مشهد را دقیقاً مطالعه و یاداشت کرده است. با این رساله میتوان تمام آبادیهای سرراه تهران ـ مشهد را شناخت و آثار و خصوصیّات آنها را دانست، زیرا مؤلّف در معرّفی امامزادهها، مسجدها، حمّامها، دروازهها، کاروانسراها و امثال اینها سعی و التزام بخصوص داشته است، بعلاوه دقّت داشته است که عمارات را کی ساخته و کی تعمیر کرده است. در هرجا که مناسبت داشته از وضع اجتماعی و چگونگی زندگی و گذران مردم، مختصری نوشته و تعدّیات حکّام و گرفتن پول گزاف زیاده از اندازه را شرح داده است، طرز تملّک، تیول داری وآثار مترتب بر آن، زندگی شبانی و چادرنشینی، سلطۀ فئودالیزم و فقر مردم از موضوعاتی است که همه جا مورد نظر او بوده است ... به هر حال مطالبی که شیندلر، نود و پنج سال پیش نوشته است، اکنون هم قابل تحقیق است و اگر امروز هم از همۀ آبادیهای ایران چنین اطّلاعاتی در دست بود، شناسایی ما نسبت به وطن عزیزمان خیلی بیشتر بود». (روشنی زعفرانلو، 1356: 16و 18)
همۀ این گفتههای روشنی دربارۀ کتاب سفر به جنوب ایران نیز صادق است. نگارنده فهرستی از نامهای انسانی، جغرافیایی و نام بناها و مکانهای این کتاب را استخراج کرده است که در پایان کتاب آمده است. بر پایۀ این فهرست، شیندلر در این کتاب 70 صفحهای نام 122 تن از بزرگان و افراد سیاسی واجتماعی و سرشناسان هر دیار را آورده است، نام 42 گروه، ایل و طایفه مانند: افشار، بهارلو، زرتشتی و غیره را درج کرده است. 20 محصول طبیعی، معدنی و دستی ولایات را نام میبرد. اشاره به نام حدود 500 روستا، آبادی و شهر دارد، به شرح وگزارش حدود 440 بنا و مکان تاریخی، جغرافیایی، باستانی و معمولی ایران پرداخته است و تقریباً دربارۀ هرکدام اطّلاعات خوبی داده است.
اهمیّت متن سفرنامۀ جنوب:
- ذکر کاروانسراهای شاه عبّاسی و دیگر کاروانسراهای مسیر.
- بیان جمعیّت شهرها و روستاها و بافت جمعیتی روستاها و ایلها.
- ذکر تولیدات شهرها و روستا مانند: عبابافی قهپایه و شالبافی کرمان.
- بیان آمار اقلیّتهای دینی.
- اشاره به شکوهمندی ساخت ساعت شهر کرمان.
- ذکر دولاب (گاوچاه) جدید درکرمان.
- بیان میزان صادرات و واردات.
- گزارشی از وجود گونۀ نادر حیوانی خرس سیاه در اطراف بندرعباس.
- ذکر حوادث طبیعی مانند: سیل، قحطی، زلزله و ...
- اشاره با باورها و اعتقادان مردمان آبادیهای مسیر .
- اشاره به ملاقات با بزرگان و صاحب نامان ایران از جمله حاج سیّاح، ایرانگرد معروف.
- یکی دیگر از ویژگیهای کتاب کاربرد واژه و اصطلاحات محلّی و خاص در کتاب است که واژههای زیادی را دربر میگیرد و به عنوان نمونه چندتایی ذکر میشود:
آدور (گیاه خارشتر)، ایشنون (گیاه اِشنان)، اُلنگ (چمنزار)، انگورتوره (عنب الثعلب)، باغ اربابی، بوندر (آبادی آخر)، پیر (زیارتگاه)، پیش (یک نوع علف)، تحصیل کردن (دچار شدن)، تاجرخانه
(تجارت خانه)، ترتور (نوعی سنگ)، ترده (موریانه)، جمبلو (یک نوع درخت)، جهاز دودی (کشتی دودی) چراغو (پوست گون)، چلا (گون)، حصیر تکه (نوعی کفش)، حنای دستکرک (نوعی حنا)، حنای خرمنی (نوعی حنا)، حوز (نوعی گیاه) خاک بوره (برای زرگری)، روپاس(نوعی گیاه)، زیل (نوعی درخت)، سواس (کفشی از حصیر)، شاه جادّه (جادّۀ اصلی)، شهریتی (شهرتی)، طناب انداختن (دار زدن)، کپر (خانه از نخل)، کتک (نوعی خانه)، کشتی دودی (کشتی بخار)، کک (نوعی مار)، معجر (نوعی ابزار)، نارنج قلعه (نارین قلعه، نوعی قلعه)، نخل شیطان (نوعی گیاه) وزه (نوعی سنگ).
کاریز یزد...
ما را در سایت کاریز یزد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : karizyazda بازدید : 63 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1402 ساعت: 20:11