اعجاز

ساخت وبلاگ

 

این ابیات ناقابل تقدیم

به استاد عزیزم جناب آقای حسین مسرّت

که نقطۀ عطفی در زندگی من بودند

 

« باور نداشتم که تو اعجاز می کنی »

آتش به جان چو حافظ شیراز می کنی

بس رنج تازیانۀ پاییز برده ام

بر باوری که رویشی آغاز می کنی

سرمستم از ترانۀ بلبل ، شمیم گل

ما را به این بهار، تو دمساز می کنی

آهنگ جان من که به عمری سکوت شد

چنگی دگر به زخمۀ این ساز می کنی

اینجا بمان و زمزمه کن شعر زندگی

من تازه می شوم چو تو آواز می کنی

صدها گره ز کار فروبستۀ دلم

بنما اشارتی که بدان باز می کنی

من یک کویر و حسرت آبی روان به دل

راهی به چشمه سار سویم باز می کنی

جانم فدای نرگس مردم فریب تو !

زشتی ندیده ای ، صنم ! اغماز می کنی

ای دل ! بسوز باز که سوزد غرور من

زین شعله نهان که تو ابراز می کنی

شمسی علی حمزه

اسفند 1381

کاریز یزد...
ما را در سایت کاریز یزد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karizyazda بازدید : 166 تاريخ : دوشنبه 1 ارديبهشت 1399 ساعت: 23:18