حسین مسرّتسِریش = چسب سَلات = Салат)) سالاد (روسی)سلامت باشید = به هنگام عطسه کردن به یکدیگر می گویند.سَمبوسَه = خوراکی که داخل آن گوشت گاو کوبیده و پیاز است.سنجش = قیاس ، مقایسه سوپ پیتی/ سوپیتی = آبگوشت دیزیسِوِتا فُر= (светофор) چراغ راهنمایی (روسی) سوختار = آتش سوزیسودا = معامله، خرید و فروشسُور = جشن، مجلس عروسیسوزن زنی = تزریقات ، آمپولسُوم/ ثوم = ((CYM مترادف پول (ازبکی)سُوم/ ثوم = روبل سُویتی/ ساویتی = (совети) شورایی (روسی)سیّاحی = جهانگردی. نیز نام یک رشتۀ دانشگاهیسیاه علف = نام یک نوع سوپ بومی که با برنج و ماست می پزند و می گویند برای گُرده ( کلیّه ) خوب است. سیاه علف ، علف کوهستانی که حدود یک ماه سبز است .سیب پَخته = سیب گلابسیر = (Сыр ) پنیر (روسی)سیم = اسکاچ ظرفشویی، سیم ظرفشویی پلاستیکیشادی = نام پسرشاعرشوی = شاعر شدنشاه مات = شطرنج شجاعت ناکی = دلیری ورزیدنشخصان = اشخاص، کسانشُد = انجام شدشُد = قبول ، خوب شِر = شیر (حیوان). در تلفّظ تاجیکی، شیرخوردنی را با تلفظ شیر به کار می برند.شرطنامه = قرارداد، موافقت نامهشِستن / ششتن = نشستنشَش = shash) ) شش (عدد). گل همین پنج روز و شَش باشد وین گلستان همیشه خوَش باشد (سعدی)شَش مقام = شش دستگاه موسیقی سنّتی تاجیکستان. خود آن ها کلا به موسیقی سنّتی تاجیکستان ، شش مقام می گویند، دستگاه شش مقامشعبه = بخششَکرآب = سالاد گوجه و پیاز شِکنَک = قندشکن ، گردو شکن و مانند آن. شلوار = زیرجامه , ...ادامه مطلب
حسین مسرّتعلّت = نقص علی حِدّه = اضافه، جداگانهعَمَک = عموعَمَکی = عموعمّه بچّه = بچّه عمّه عَنعَنَه = سنّت، عادت های گذشتهعنوان جو = دانشجوی دکتریعِوض = (evaz)عَوضعیوض = عوض ، مبادلهغایب خوان = غیر حضوری ، در امتحاناتغُلته = (gholteh ) چاقغلط کردن = اشتباه کردنغوزه پایه = کلوزۀ پنبه غوس = آدم فربه غولَک = تیر و کمانغیب زد = پنهان شدفاحشگی = روسپی گری فارَم= معتدل، دلچسب، خوش، خوب، گوارافاکولته = (fākulte) دانشکده (فرانسوی) فانه = چوب تیزی که برای شکستن کنده لای شکاف آن می گذارند. فایز = درصدفَحش = (fahsh) زشت، فُحش، قبیحفراخوان = صدا بزن فِرار = فرارفرّاش = خدمتگزار، رفتگر فردا = پس فردافرقیّت = فرق داشتنفرود آمدن = پیاده شدنفریاد زدن = صدا زدن ، صدا زدن کسی فشرده= خلاصهفهرست مرتّبی = فهرست ترتیب دادهفهما = قابل فهمفهمان = فهمیدهفهمش= درک فهمیدگی شدن = فهمیدنفهمیدگی می شویم = می فهمیم فی صد = درصدفیلولوژی = (philology) زبان شناسی (انگلیسی)قپیدَن = گرفتن ، چنگ زدن قدِغَن = ممنوعقطاره = سریقطار= قطار قطعیاً = قطعاً، حتماًقطعیناً = قطعاً، حتماًقَفا = ، عقب، پشتقفا ماندگی = عقب ماندگیقُلف = قفل قلم تراش = مداد تراشقُم /, ...ادامه مطلب
حسین مسرّتکرسی چه = صندلی ، چهارپایه، صندلی کوچککرَم = (karam) کلم کس = نفرکسَل= (kasal) بیمارکِشال کردن= آویزان کردنکِشاله نکن= طول ندهکِشال یافتن = طولانی شدن ، مانند گویش یزد کِشت گذرانیدن = کشت کردن کُشتن = خاموش کردن، چراغ را کشتن کشنیز = گشنیز کفتر= کبوتر. به همین گونه در یزد به کار می رود. کفلیز = (kafliz) کفگیر، ملاقه کفیدن = ترکیدن کفیر= نوشیدنی درست شده از شیر تخمیر شده با دانۀ کفیرکلان = (kalan) بزرگ، رهبر ، بزرگ ترکلان پشه = مگس کلانتر = بزرگ ترکلند = (kaland) بیل سر کج کلوچه = نان خانگیکلّه کدو = آدم بی عقل کمانَک = پرانتزکمبودی= نقص، اشکال کمپوت = (kamput) آب میوه (فرانسوی)کمَش = (kamesh) حدّاقلکم نمایی = کم پیدایی؟ ، در دیدار و احوالپرسی گویند. کنده = (kandaeh ) قطع کِواس = آب خلیب ، عصارۀ خلیب (نوعی نان) از آب و شکر (روسی: Квас)کوچُک = سگ (ازبکی) کوچه = خیابان کم عرض ، کوچه کورپشه = پشۀ بزرگ ، در گلپایگان، پشه کوره گویند. کورپه = لحاف کورپه چه = تشک چهکورس = (курс) سال آموزشی دانشگاهی (روسی) , ...ادامه مطلب
حسین مسرّتتاب = مقاومتتاجیکی بودن = لفظی است کنایه مانند که دربارۀ برخی اجناس ناکارآمد ، و برخی امور به کار می رود. تا رفت = رفته رفته، کم کم ، به تدریجتارون = گیاهی ترش مزّه ، نوعی ریواس (شاید ازبکی) تازه= تمیز ، پاکتازه کردن = تازه شدن ، به روز شدن ، تمیز و پاکیزه کردنتالار= سالن، کافۀ رقصتالار خوانش = تالار مطالعه تب لرزه = تب و لرز، تشنّج، بیماری مالاریاتحفه = هدیهتَربُز = هندوانهتِرزه / تِرِزه / تریزه = پنجره ترس خورد= بترسدترشی پیاز انزوری = بنگرید به انزوری تَرکش = بُمب، انفجارترکیده = منفجر شده تِرَن = راه آهن تِز = زود ( تلفظی از همان تیز فارسی است )تعمیر شده ایستاده است = دارد تعمیر می شود. تَغا= داییتُفلی = (туфли) کفش (روسی) تکّه محبّت = تحفه ، ارمغانتَگ = زیر. به همین گونه در یزد به کار می رود.تولدخانه= زایشگاهتَمات= (томат)رُبّ گوجه فرنگی (روسی)تَماته = گوجه فرنگی ، در یزد هم به کار می رود. (برگرفته از tomato انگلیسی یا томатная روسی)تماشا بینان = تماشاگرانتَماکو = سیگار/ سیگرت تندرستی = بهداشت تن فروشی = روسپی گری، فاحشگی تَنگه = سکّه، درم، درهم توش بَرَه = یک نوع خوراک با گوشت و خمیر تونِل = غار تویانه = هدیۀ عروسی تویی = مجلس عروسی و هر نوع جشنی (اُزبکی)تیار = آمادهتیره ماه = فصل پائیز تیزَک = فلفلتیلیفون = تلفن در گویش یزدی هم همین گونه است.تینج = آرام ، خوب، سلامت ثمره ناک = سود رسان، باثمرجای گذاری= انتصاب جایگردان کردن = استقرار , ...ادامه مطلب
حسین مسرّتچه خیلی؟ = چه طوری؟ در احوال پرسی گویند. چیل = چهلحاجت خانه = آبریزگاه، مستراححاضِر = اکنون، بله ، بفرمایید ، باشه ، چشم حافظ = خواننده حالت سازه = حالت خوبه ؟ در احوال پرسی گویند.حُجّت = مدرک ، سندحَرب = ارتش حَربی = نظامی، ارتشیحکایه = روایتحَکم = داورحِمایه = دفاع از پایان نامۀ دانشگاهیحمله گر = حمله کننده، فورواردحولی = حیاطخادمِ حَرب = سربازفاریدن = خوش آمد بودنخالَک = دایی خاموشَک = شب پَره (پروانه مانندهای کوچک دور چراغ و لامپ) خاموشی = سکوتخَتای = کشور چینخِتایی = چینی ، منسوب به کشورچین ،غلط مصطلحخدا نگاه دار = خداحافظ خِذمت = خدمتخراب = سست خرسندی آور = شادی بخشخَریطَه = نقشهخزینه = آرشیو، بایگانی، خزانهخطّ پاک کن = مداد پاک کن خطّ سیریلیک = رسم الخطّ روسی گسترده در تاجیکستان که خط تاجیکی هم می گویند.خطّ عربی= خطّ کنونی ایرانخط کور کن = مداد پاک کن خطّ نیاگان= خطّ فارسیخَفه = ناراحت خَلطَه = (khalteh) پاکت، کیسهخَلق = مردم خلل رساندن = مزاحم شدن خِلوت = خَلوتخِلیب = (Хлеб) گندم ، نان گندم (روسی) خُنُک = (khonok) خنک. در یزد نیز خُنُک می گویند.خواجِگی = اداره ، اموالخواجِگیِ خلق = تأسیسات عمومی خواجَه = , ...ادامه مطلب
حسین مسرّتدوصَد= دویستدوگانه = دوستی بین دو دختر یا دو زندوگانیک= دوقلودویُم = دوم دَه مَردَه = روستایی ، چوپاندیار= وطن دیپلُم = (diploma) مدرک دکتری (انگلیسی) دیسکوتِک = (discotheque) محلّ رقص و ... دیگِ بوغ = دیگ بخاردیگر کردن= عوض کردندیوانه خانه = تیمارستان راست کرده ایستاده = حالتِ خبردارراگو = (Ragoût)خوراکی است گوشتی (فرانسوی) راندن= اخراج کردنرانده شدن = اخراج شدن در بازی ورزشیراهبَر = راهنما راهبران = رهبران، رهنمایانراهبَری = راهنمایی، هدایت، هدایت پایان نامهراهبریّت = راهنماییراهِ سَفید = راه بی خطر، سفر بخیر ( جملۀ دعایی )رَحمت = تشکر، سپاسگزاری، متشکرّمرِزینکا = (ряженко) مداد پاک کن (روسی)رَسام = نقّاشرَستنی = گیاه رَستنی شناس = گیاه شناسرشته = نخ رَغد = (raghd) زمین همواررفتن دارم = دارم می روم رَقم = عدد ، شمارهروان = جاری، مانند: سال روان ، ماه روان روبینان = آیین دیدن عروس و هدیه دادن به عروس و دیگرانروجا = بیماری که در بستر بیفتد .مانند گویش یزدی روجا افتادن = به هنگام بستری شدن بیمار گویند. در یزد هم به کار می رود. روزِ غلبه= 9 ماه می . روز پیروزی متّفقان بر آلمان نازی روستا بنّا = بنّایی که از روستا آمده باشد.روسی= درخت نارونروی , ...ادامه مطلب
سفرنامهي تاجیکستان: حسین مسرّت، تهران: یزدا، 1400، وزیری، 226 ص.مصوّر.درآمد بدون تردید، یکی از چهرههای پرتلاش فرهنگ امروز یزد که در کشور نیز نام و نشانی دارد، استاد حسین مسرّت است. او در طیّ بیش از سی سال فعالیت، بیش از 80 عنوان کتاب و 1000 مقاله به نگارش درآورده است.1 پژوهشگرانی که در این آثار تعمق کرده، آنها را از لحاظ موضوع و محتوا به شاخههایی تقسیم کردهاند که جامعترین آنها را میتوان از استاد سیدفرید قاسمی دانست.این پژوهندهی لرستانی که به «حافظهی مطبوعات ایرانی»۲ نام بردار است، آثار مسرّت را در سه رده جای داده است: «یزدشناسی، کتابپژوهی و ادب کاوی».۳ آبانبارهای شهر یزد، دخمههای زرتشتیان یزد و یزد یادگار تاریخ از گروه اوّل؛ کتابشناسی رشیدالدّین میبدی، کتابشناسی فرّخی یزدی و کتابشناسی اخوان ثالث از گروه دوم؛ تصحیح تذکرهی میکده، پیشوای آزادی (زندگی و شعر فرّخی یزدی) و آذر یزدی، شیفتهی کتاب از گروه سوم به شمار میروند.۴در این میان، یزدشناسی برای مسرّت جایگاه ویژهای داشته و سالهای متمادی در آن پژوهیده و کتاب و مقاله تألیف کرده است. به گفتهی دکتر اصغر دادبه، مسرّت «نمونهی یزدی پرکار و جدّی و سختکوشی است که به عشقِ بازشناسی تاریخ و تمدّن پربار یزد، عمری به پژوهندگی در یزد گذرانده و به سهم خود، داد شهر خود را از تاریخ ستانده است».۵ دامنهی تحقیقات او در این حوزه تا آنجا بوده که مجید جوادیانزاده، او را «هویّت یزدیها» نامیده است.۶بهدرستی که این تعابیر، عینیّت یافتن پیشبینی شادروان ایرج افشار در خصوص اوست که ۳۲ سال پیش، گفته بود: «با وجود این جوان، من آیندهی روشنی برای تاریخ یزد میبینم».۷استاد مسرّت، فعالیّتهای قلمی خود را در سال ۱۳۵۶ در روزنامهی اطل, ...ادامه مطلب
مرتضی یاوریانتاجیکستان پس از فروپاشی حکومت تمامیّتخواه شوروی در سال 1991 م به استقلال میرسد، امّا یک سال بعد، دچار جنگهای داخلی میشود که تا چند سال ادامه مییابد. آثار مخرّب اجتماعی و اقتصادی و... این جنگها آنچنان گسترده و ریشهدار بوده که با وجود تلاشهای دولت و ملّت برای بهسازی و آبادی، همچنان وجود داشته است.سالهای آغازین بعد از هر جنگ، دوران گذار و انتقال است و مانند دورۀ نقاهت بیماری است که تازه از بیماری برخاسته، امّا عوارض آن هنوز وجود داشته و از پیکرش دور نشده است. مسرّت با حضور در مراکزی چون بازارها و بازارچهها و باشگاههای شبانه، همچنین گفتگو با آگاهان و تحلیلگران تاجیک بسیاری از این عوارض را دیده و دریافته و بهخوبی تصویر کرده است. یکی از آنها وضعیت رقّتبار زنانی بوده که شوهران خود را یا در جنگ ازدستداده، یا آنها را دور از خانواده، در کشورهای دیگر دیدهاند.او در کنار این صحنههای تلخ و نازیبا، صحنههای زیبا هم فراوان دیده است. پیوندهای گرم خانوادگی، رفتارهای اجتماعی پسندیده، شادی و سرزندگی مردم، احترام به مفاخر، امنیّت اجتماعی و آزادی احزاب و قومیّتها ازجمله تصویرهای زیبایی است که مسرّت، بارها دیده و ستوده است., ...ادامه مطلب