واژه ها و اصطلاح های گسترده در تاجیکستان (7)

ساخت وبلاگ

حسین مسرّت

سِریش = چسب

سَلات = Салат)) سالاد (روسی)

سلامت باشید = به هنگام عطسه کردن به یکدیگر می گویند.

سَمبوسَه = خوراکی که داخل آن گوشت گاو کوبیده و پیاز است.

سنجش = قیاس ، مقایسه

سوپ پیتی/ سوپیتی = آبگوشت دیزی

سِوِتا فُر= (светофор) چراغ راهنمایی (روسی)

سوختار = آتش سوزی

سودا = معامله، خرید و فروش

سُور = جشن، مجلس عروسی

سوزن زنی = تزریقات ، آمپول

سُوم/ ثوم = ((CYM مترادف پول (ازبکی)

سُوم/ ثوم = روبل

سُویتی/ ساویتی = (совети) شورایی (روسی)

سیّاحی = جهانگردی. نیز نام یک رشتۀ دانشگاهی

سیاه علف = نام یک نوع سوپ بومی که با برنج و ماست می پزند و می گویند برای گُرده ( کلیّه ) خوب است. سیاه علف ، علف کوهستانی که حدود یک ماه سبز است .

سیب پَخته = سیب گلاب

سیر = (Сыр ) پنیر (روسی)

سیم = اسکاچ ظرفشویی، سیم ظرفشویی پلاستیکی

شادی = نام پسر

شاعرشوی = شاعر شدن

شاه مات = شطرنج

شجاعت ناکی = دلیری ورزیدن

شخصان = اشخاص، کسان

شُد = انجام شد

شُد = قبول ، خوب

شِر = شیر (حیوان). در تلفّظ تاجیکی، شیرخوردنی را با تلفظ شیر به کار می برند.

شرطنامه = قرارداد، موافقت نامه

شِستن / ششتن = نشستن

شَش = shash) ) شش (عدد). گل همین پنج روز و شَش باشد وین گلستان همیشه خوَش باشد (سعدی)

شَش مقام = شش دستگاه موسیقی سنّتی تاجیکستان. خود آن ها کلا به موسیقی سنّتی تاجیکستان ، شش مقام می گویند، دستگاه شش مقام

شعبه = بخش

شَکرآب = سالاد گوجه و پیاز

شِکنَک = قندشکن ، گردو شکن و مانند آن.

شلوار = زیرجامه

شَمال = شمال ، باد شمال، باد .به همین گونه در اردکان یزد به کار می رود.

شَمال = پنکه ، کولر ، بادبزن

شَمال تیَک = بادبزن دستی

شَمشاد = سپیدار، سفیدار

شناخت کردن = آگاه کردن

شناس شدن= آشنا شدن

شوربا = آبگوشت

شوش = شُش، از اعضای بدن

شوش بندی = شُش بندی ، معادل ته بندی در ایران

شوکت = نام پسر

شَوی = شدن . شاعر شوی، یعنی شاعر شدن

شیرازه = یک نوع کار سوزن دوزی و برای سرپاچۀ شلوار بود

شین = بنشین ، فعل امر از نشستن

شیوه = کاربرد عامیانه، لهجه ، گویش

صحبت گذرانیدن = صحبت کردن

صحنَوی = صحنه ای، نمایشی

صَحیفه = صفحه

صنعت = هنر

صنعتِ کسبی = شغل هنری

صنعتگر= هنرمند

صِنف = کلاس

صورت = عکس ، تصویر،نگاره

صَینه = پرنده ای کوچک

ضروریّت = ضرورت ، ضرورت داشتن

ضیائی = روشنفکر

ضیق = تنگی ، مشکلات

ضیق = دلتنگ ، آزرده

طاقی / تاقی= کلاه رسمی تاجیکان و ازبکان

طَبَق = بشقاب

طَبَق کلان = سینی بزرگ

طبلَک = طبل کوچک

طربخانه = محلّ رقص و آواز و بزم

طربخانه = میکده / رستوران

طعام = خوراک

طفلَک = فرزند

طفلگان = کودکان ، بچّه ها

طلب = درخواست ، خواسته

طلبکار = هوادار

عائله = خانواده

عدلیه = دادگستری، وزارت دادگستری

عروس = دختران هرجایی

عسکری = لشکری، ارتشی ، نیروی نظامی، سربازی

عَصره = دوره

علاقه = ارتباط مخابراتی

کاریز یزد...
ما را در سایت کاریز یزد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karizyazda بازدید : 13 تاريخ : چهارشنبه 30 خرداد 1403 ساعت: 15:59