حسین مسرّت
علّت = نقص
علی حِدّه = اضافه، جداگانه
عَمَک = عمو
عَمَکی = عمو
عمّه بچّه = بچّه عمّه
عَنعَنَه = سنّت، عادت های گذشته
عنوان جو = دانشجوی دکتری
عِوض = (evaz)عَوض
عیوض = عوض ، مبادله
غایب خوان = غیر حضوری ، در امتحانات
غُلته = (gholteh ) چاق
غلط کردن = اشتباه کردن
غوزه پایه = کلوزۀ پنبه
غوس = آدم فربه
غولَک = تیر و کمان
غیب زد = پنهان شد
فاحشگی = روسپی گری
فارَم= معتدل، دلچسب، خوش، خوب، گوارا
فاکولته = (fākulte) دانشکده (فرانسوی)
فانه = چوب تیزی که برای شکستن کنده لای شکاف آن می گذارند.
فایز = درصد
فَحش = (fahsh) زشت، فُحش، قبیح
فراخوان = صدا بزن
فِرار = فرار
فرّاش = خدمتگزار، رفتگر
فردا = پس فردا
فرقیّت = فرق داشتن
فرود آمدن = پیاده شدن
فریاد زدن = صدا زدن ، صدا زدن کسی
فشرده= خلاصه
فهرست مرتّبی = فهرست ترتیب داده
فهما = قابل فهم
فهمان = فهمیده
فهمش= درک
فهمیدگی شدن = فهمیدن
فهمیدگی می شویم = می فهمیم
فی صد = درصد
فیلولوژی = (philology) زبان شناسی (انگلیسی)
قپیدَن = گرفتن ، چنگ زدن
قدِغَن = ممنوع
قطاره = سری
قطار= قطار
قطعیاً = قطعاً، حتماً
قطعیناً = قطعاً، حتماً
قَفا = ، عقب، پشت
قفا ماندگی = عقب ماندگی
قُلف = قفل
قلم تراش = مداد تراش
قُم / قوم= ریگ روان (ازبکی)
قَمچین = تازیانه ( ترکی) . از نام مردان.
قناعت مندی = خرسندی، رضایت
قوروت = کشک ( ترکی)
قوس = پرانتز
قوّه = نیرو ، گروه های اجتماعی ،نیروی نظامی
قوقا = مکانی در تاجکستان که پارچه های مرغوب می بافد
قیله = گوشت بریان شده در روغن خودش .در ایران قورمه می گویند.
قیماق = سرشیر (ترکی)
کاتب = دبیر ، منشی ، مسئول دفتر، دفتردار
کاتبِ علمی = دبیر علمی
کاخ = تالار ، سالن، فرهنگسرا، بنا، ساختمان
کارتَه = پاسور، ورق پاسور
کارخانه = دفتر کار، محلّ کار
کار و بارتان درسته ؟ = کارها رو به راهه ؟ ، در یزد هم به کار می رود.
کارها= امور
کارها سازه ؟ = کارها رو به راهه ؟
کاستوم = (برگرفته از костюм) کت و شلوار ( روسی)
کاکُل = موی بافته
کامِرا = (Camera) دوربین فیلم برداری (انگلیسی)
کان = معدن
کاویدن = جستجو کردن
کباب = خوراکی با سیب زمینی و گوشت گاو
کباب کرَم = کباب کلم، یک نوع خوراک که شامل کلم ، هویج ، گوشت گاو و ادویّه است و در دیگ بخار پخته می شود.
کبودی = سبزی خوردن
کدام = (kadam) کُدام
کرتوشکا = (картошка) سیب زمینی، سیب زمینی سرخ کرده (روسی)
کُرته = (korteh) پیراهن
کرَخت = (karakht) بی حس ، بی حال
کردار= عمل
کردگی = کرده است
کرده شود =انجام شود
کاریز یزد...
ما را در سایت کاریز یزد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : karizyazda بازدید : 10 تاريخ : چهارشنبه 30 خرداد 1403 ساعت: 15:59