حسین مسرّت
کرسی چه = صندلی ، چهارپایه، صندلی کوچک
کرَم = (karam) کلم
کس = نفر
کسَل= (kasal) بیمار
کِشال کردن= آویزان کردن
کِشاله نکن= طول نده
کِشال یافتن = طولانی شدن ، مانند گویش یزد
کِشت گذرانیدن = کشت کردن
کُشتن = خاموش کردن، چراغ را کشتن
کشنیز = گشنیز
کفتر= کبوتر. به همین گونه در یزد به کار می رود.
کفلیز = (kafliz) کفگیر، ملاقه
کفیدن = ترکیدن
کفیر= نوشیدنی درست شده از شیر تخمیر شده با دانۀ کفیر
کلان = (kalan) بزرگ، رهبر ، بزرگ تر
کلان پشه = مگس
کلانتر = بزرگ تر
کلند = (kaland) بیل سر کج
کلوچه = نان خانگی
کلّه کدو = آدم بی عقل
کمانَک = پرانتز
کمبودی= نقص، اشکال
کمپوت = (kamput) آب میوه (فرانسوی)
کمَش = (kamesh) حدّاقل
کم نمایی = کم پیدایی؟ ، در دیدار و احوالپرسی گویند.
کنده = (kandaeh ) قطع
کِواس = آب خلیب ، عصارۀ خلیب (نوعی نان) از آب و شکر (روسی: Квас)
کوچُک = سگ (ازبکی)
کوچه = خیابان کم عرض ، کوچه
کورپشه = پشۀ بزرگ ، در گلپایگان، پشه کوره گویند.
کورپه = لحاف
کورپه چه = تشک چه
کورس = (курс) سال آموزشی دانشگاهی (روسی)
کوزه = گلدان
کوزه چه = گلدان کوچک
کوزه چه = دیزی ، دوره
کولاب = در 200 کیلومتری دوشنبه و محلّ آرامگاه میر سیّد علی همدانی است.
کون خلته = فرزند کوچک ، ته تغاری
کوه چَپه کردن = کنایه از کار زیاد کردن
کهنه = عتیقه، قدیمی، فرسوده
کهنه فروشی = عتیقه فروشی
کیلین = عروس .برگرفته از گلین ترکی
کینجه = فرزند کوچک ، ته تغاری
کینو/ کینا = (кино) سینما (روسی)
گازت = (Газета)روزنامه (روسی)
گپ = بحث ، گفت وگو، حرف ، سخن، صحبت
گپ زنید = بگویید
گذرش= انتقال، دورۀ انتقالی
گُرده = (gordah) قلوه
گرسنه نشینی= اعتصاب غذا
گزَک = (gazak) ساندویج . در تاجیکستان، «باتربراد» و «زاکوشکه» (هر دو واژۀ روسی) هم می گویند.
گزیدن = دندان گرفتن
گشایَک = دربازکن
گشایید = بگشایید ، باز کنید
گفتن می توانستم کردن = می توانم بگویم
گفتن می توانستند= می توانند بگویند
گفت و شنید= مذاکرات
گل چَنبره = حلقۀ گل
گُمان بَر = مظنون
گنده = (( gandah فاسد ، هر چیز بد ، مانند یزد: فلانی آدم گنده ای است.
گورانیدن = خاک کردن مرده
گورگاه = مزار، گورستان
گوشت خانه = قصّابی ( تاجیک های چین)
گوش پهن گذاشتن = به خوبی گوش دادن
گوش کرده توانستن = بتوانیم گوش کنیم
گول = گُل
گوناگون فکری = فکرهای مختلف
لاقید= بی نظم
لای = کرم ، (حشره)
لای= گِل
لب لبو = (lab labu) چغندر
لبّی = (labbay) لبیک (عربی) ، بله ، بفرما، بگو
لَت = ضربه
لَت خوردن = مضروب شدن
لت و کوب کردن= کتک زدن
لًعلی = سینی بزرگ
لَقمان = یک نوع خوراک آبکی با رشته (اُزبکی)
لَگ لَگ = لک لک
لَلَمی = دیمی، یک نوع کِشت
لوله کباب = کباب کوبیده
کاریز یزد...
ما را در سایت کاریز یزد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : karizyazda بازدید : 10 تاريخ : چهارشنبه 30 خرداد 1403 ساعت: 15:59