واژه ها و اصطلاح های گسترده در تاجیکستان (5)

ساخت وبلاگ

حسین مسرّت

چه خیلی؟ = چه طوری؟ در احوال پرسی گویند.

چیل = چهل

حاجت خانه = آبریزگاه، مستراح

حاضِر = اکنون، بله ، بفرمایید ، باشه ، چشم

حافظ = خواننده

حالت سازه = حالت خوبه ؟ در احوال پرسی گویند.

حُجّت = مدرک ، سند

حَرب = ارتش

حَربی = نظامی، ارتشی

حکایه = روایت

حَکم = داور

حِمایه = دفاع از پایان نامۀ دانشگاهی

حمله گر = حمله کننده، فوروارد

حولی = حیاط

خادمِ حَرب = سرباز

فاریدن = خوش آمد بودن

خالَک = دایی

خاموشَک = شب پَره (پروانه مانندهای کوچک دور چراغ و لامپ)

خاموشی = سکوت

خَتای = کشور چین

خِتایی = چینی ، منسوب به کشورچین ،غلط مصطلح

خدا نگاه دار = خداحافظ

خِذمت = خدمت

خراب = سست

خرسندی آور = شادی بخش

خَریطَه = نقشه

خزینه = آرشیو، بایگانی، خزانه

خطّ پاک کن = مداد پاک کن

خطّ سیریلیک = رسم الخطّ روسی گسترده در تاجیکستان که خط تاجیکی هم می گویند.

خطّ عربی= خطّ کنونی ایران

خط کور کن = مداد پاک کن

خطّ نیاگان= خطّ فارسی

خَفه = ناراحت

خَلطَه = (khalteh) پاکت، کیسه

خَلق = مردم

خلل رساندن = مزاحم شدن

خِلوت = خَلوت

خِلیب = (Хлеб) گندم ، نان گندم (روسی)

خُنُک = (khonok) خنک. در یزد نیز خُنُک می گویند.

خواجِگی = اداره ، اموال

خواجِگیِ خلق = تأسیسات عمومی

خواجَه = رئیس

خواجَه زاده= آقازاده، یک عنوان مذهبی مانند سادات در ایران

خوانِش = مطالعه

خوانِشگاه = تالار مطالعه

خواهر = خواهر کوچک

خوج = گلابی وحشی یا جنگلی

خوراک = غذا

خوراک خوری = غذا خوری

خوراندن= تغذیه

خوشرو = زیبا

خوشرویِش = خوشامد

خونگرد = گردش خون

خَی= مخفف خَیر

خیابان = خیابان بزرگ ، بلوار

خیز = بلند شو ، برخیز

دادَر = برادر

دام پیچَت = (Дом прессы) خانۀ مطبوعات ، چاپخانه (روسی)

دامُلا = ملّای بزرگ، اندیشمند، فرزانه، استاد

دخترَک = دختر ، آی دختر

دخترَگان = دخترکان، دختران

دَخل دار = مسئول

دخل داشتن= مربوط بودن

درآمدگاه = محلّ ورود

درآمدگاه = ورودیه ، مبلغ ورود به هر جایی

درازدست = مقتدر

دَرکار = لازم، بایسته

دَرکار بودن = لازم شدن

دَرگاه = محل ، جایگاه

دَرم = پول خرد. هر سامانی معادل صد درم

دریا = رود، رودخانه

دریافت = استقرار

دست درازی کردن= تصرّف

دستگیری = مساعدت ، کمک، یاری، حمایت

دسته = تیم، گروه ورزشی

دگر ساختن = عوض کردن

دَم گرفتن = دم کشیدن چای، استراحت کردن

دَم گیری = استراحت

دَم نگرفته = چای دم نکشیده

دَوازده = duvazdah)) دوازده . به مانند گویش یزدی

دوام= مدّت، درطولِ، ادامه

کاریز یزد...
ما را در سایت کاریز یزد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karizyazda بازدید : 7 تاريخ : يکشنبه 27 خرداد 1403 ساعت: 14:23