کاریز یزد

متن مرتبط با «سعیدی»» در سایت کاریز یزد نوشته شده است

«آقارضا سعیدی» از مشاهیر یزدی نشر کتاب ایران*

  • ایسنا/یزد نویسنده و پژوهشگر یزد از «آقارضا سعیدی» که سالها «مهدی آذر یزدی» پدر ادبیات کودک و نوجوان کشورمان در کسوت شاگردی وی فعالیت می‌کرد و همو پیرقصه گوی ایران را با حوزه کتاب آشنا کرد، به عنوان یکی از مشاهیر نشر کتاب در ایران یاد کرد.«حسین مسرّت» در گفت‌وگو با ایسنا در مورد این شخصیت فرهیخته یزدی گفت: آقارضا در بیست و دوم اسفند ۱۲۸۲ هجری در محله‌ی میدان‌شاه از محلاّت کهن یزد و در خانواده «حاج میرزا حسن قنّاد» از بازرگانان قند و شکر یزد که پس از سال‌ها اقامت در شهر بمبئی هندوستان به یزد برگشته بود، چشم به جهان گشود.وی ادامه داد: مادرش «فاطمه» دختر حجّت‌الاسلام ملاّ عبدالکریم مسگر فرزند محمّدحسین و ملقّب به «عماد الاسلام» از روحانیون و خطبای مشروطه‌خواه نامی یزد بود.مسرت یادآور شد: پدر آقارضا پس از آنکه گرفتن نام خانوادگی در ایران رایج شد، در سال ۱۳۰۷، نام خانوادگی «سعیدی» را برگزید و نام آقارضا در شناسنامه نیز رضا ثبت شد امّا مردم او را همچنان آقارضا صدا می‌زدند.وی با بیان این که آقارضا نخستین فرزند خانواده بود و پس از او چهار پسر و یک دختر به نام‌های محمّدحسین، مرضیّه، علی اکبر، علی اصغر و کاظم به دنیا آمدند، گفت: او نخست به مکتب خانه رفت، آن گاه تحصیلات حوزوی را در یکی از مدارس دینی یزد فراگرفت.مسرت زندگی حرفه‌ای آقارضا سعیدی را به دو بخش کاملأ جداگانه شامل یزد و کرمان تقسیم کرد و گفت: سعیدی در سه حوزه تاریخ کتابفروشی، تاریخ چاپ و تاریخ جراید شهر یزد نقشی پررنگ داشت به نحوی که او یکی از شرکای نخستین کتابفروشی امروزی یزد یعنی کتابفروشی گلبهار و موسس کتابفروشی یزد بود؛ کتابفروشی‌هایی که برخلاف گذشته دارای قفسه، میز و پیشخوان و ویترین بودند و حتی کتاب به امانت می‌دادند.وی پ, ...ادامه مطلب

  • «آقارضا سعیدی»* (1)

  • حسین مسرّتاز تولّد تا تحصیلدر بیست و دوم اسفند 1282 ش در کوی شاه عبدالقیّوم یزد و در خانوادة حاج میرزا حسن قنّاد (ف حدود 1312 ش) و فاطمه، فرزندی به دنیا آمد که نامش را آقارضا نهادهند. حاج میرزا حسن قنّاد از بازرگانان قند و شکر یزد بود که پس از سال‌ها اقامت در شهر بمبئی هندوستان به یزد برگشته بود و نود در بازار یزد اتاق تجارت داشت. وی با بیشتر شهرهای ایران از جمله شهرهای ولایت خراسان داد و ستد بازرگانی می‌کرد و همسرش فاطمه، دختر حجّت‌الاسلام ملّا عبدالکریم مسگر (ف 1302 ش)، ملقّب به «عماد الاسلام» و متخلّص به «مجاهد» که از روحانیون و خطبای مشروطه‌خواه نامی یزد بود و به نمایندگی از مردم یزد در نخستین دورة مجلس شورای ملّی شرکت کرده بود. آقا رضا نخستین فرزند خانواده بود و پس از او چهار پسر و یک دختر به نام‌های: محمّدحسین، مرضیّه، علی اکبر، علی اصغر و کاظم به دنیا آمدند. وی تحصیلات حوزوی (علوم دینی) را در یکی از مدارس دینی یزد فراگرفت و چند سالی پس از آن همراه با خانواده به کوی خلف باغ (پشت باغ) یزد کوچ کردند. حاج میرزاحسن پس از آنکه گرفتن نام خانوادگی در ایران رایج شد، در سال 1307 ش، نام خانوادگی «سعیدی» را برگزید.زندگی حرفه‌ایزندگی حرفه‌ای آقا رضا سعیدی را می‌توان به دو بخش جداگانه تقسیم کرد: یزد و کرمان.الف ـ یزدنگارش گزارش کامل زندگی و خدمات سعیدی، همراه خواهد بود با بررسی و نگارش سه مبحث در تاریخ چاپ و نشر یزد که شامل: تاریخ کتابفروشی، تاریخ چاپ و تاریخ جراید در شهر یزد است زیرا وی در هر سه نقشی پررنگ داشته است. پس در آغاز به پیشینة کتابفروشی یزد در مصر کنونی پرداخته می‌شود.الف 1 ـ کتابفروشی در یزدپیش از آنکه نخستین کتابفروشی‌های یزد به شیوة امروزی در یزد آغاز به کار کند. کتاب, ...ادامه مطلب

  • «آقارضا سعیدی» (2)

  • حسین مسرّتشمس‌الدّینی، روزگار گلبهار را به دو دوره تقسیم می‌کند و می‌نویسد: «دوران نخست که تا 1330 ش ادامه داشت، بدون هیچ رقیب یا همکاری، سوای مدّت کوتاه فعالیت کتابفروش یزد، تنها مؤسسة انتشاراتی بود. گلبهار در دومین دوران، نقش برادر بزرگتر را برای کتابفروشی‌های یزد بازی می‌کرد. زیرا که هنوز تا 1357 ش دست در کار چاپ و نشر کتاب‌های عمده و تأثیرگذار فرهنگ یزد بود. دوران دوم حیات گلبهار که شاید دوران کهنسالی آن نیز باشد. همچنان ادامه دارد... به هر حال گلبهار در تاریخ فرهنگ و کتاب یزد نقش عمده‌ای داشت.» آذریزدی می‌نویسد: «اهمیت یگانة مؤسسة گلبهار در شهر ما سبب شده بود که کلمة گلبهار تا مدت‌ها، معنی مطلق کتابفروشی را به خود گرفته بود. همانطور که مثلاً روزنامه‌نویس را در غالب شهرهاً اطلاعاتی می‌خواندند.» هم‌چنین گلبهار نقش عمده‌ای در تحول فرهنگ نشر داشت که در بخش بعدی بدان اشاره می‌شود.اما داستان بنیان دومین کتابفروشی در یزد از زبان آذریزدی خواندنی‌تر است: «در سال 1219 یک کتابفروشی تازه بوسیلة آقا رضا سعیدی که از منسوبان (گلبهاریان) بود. و قبلاً یک کارگاه جوراب‌بافی ماشینی دستی در سرای والی به راه انداخته بود، به وجود آمد. ایشان دکانی را که در سربالایی بازار خان قبلاً بزّازی بود، اجاره کرد و دومین کتابفروشی امروزی را که قفسه و میز و پیشخوان و ویترین و این چیزها داشت، در یزد تأسیس کرد و مرا که در میان کارگران کارگاه بافندگی‌اش اهل‌تر می‌شناخت، به آنجا منتقل کرد. تابلو بزرگ آن را به نام «کتابفروش یزد» با خطّ خوب خودش طلّا می‌کرد و رنگ زدن آن را به من یاد داد و قفسه‌هایش را با پایه‌های عمودی تیغة آجری با تخته‌های افقی با دست خودمان سوار کردیم و رنگ زدیم.و همین که قفسه‌ها پر از کتاب ش, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها