حسین مسرّت پس از آن محمّدعلى مدرّس« شهلاى يزدى» (زنده 1282 ق) در «تذكرۀ شبستان» (تأليف 1274 تا 1277 ق) به روشن نورى اشاره مىكند و با اينكه مىنويسد: «حقير مكرّر از فيض صحبتش بهرهور گرديده و اشعار فصاحت آثارش را شنيده».(16) امّا نيك پيداست كه شرح و اشعار مندرج در تذكرۀ شبستان از آغاز تا پايان تماماً از روى تذكرۀ ميكده نوشته شده است، امّا شهلاى يزدى شرح حال روشن را با نثرى ديگر كه حاكى از دلبستگى و حسن معاشرت با روشن است به نگارش درآورده است. احمد ديوانبيگى شيرازى (1310-1241 ق) در تذكرۀ خود «حديقه الشّعرا» با نگرشى بر تذكرۀ ميكده، چنانكه خود نيز معترف است و اشعار روشن را از تذكرۀ ميكده نقل كرده است، به آوردن شرح حال و اشعار روشن نورى مىپردازد. شرح حال مختصر اختلافى با ميكده دارد:»روشن نورى از جمله مستوفيان و سلسلۀ آن ها از معارفند. وزرا و مستوفيان معتبر داشتهاند. چنانچه ميرزا [اسماعيل؟] عمّش چندى وزارت طهران و مدّتى وزارت يزد و جاهاى ديگر كرده و خودش در حكومت خانلر ميرزاى احتشامالدّوله به يزد كه در حدود سنوات هزارودويستوپنجاه دو سه بوده به استيفاى يزد مشغول و بعد از آن را اطّلاعى از حالش ندارم.»(17) در ديوان عجيب مازندرانى(18) غزلى از روشن، مخمّس كرده عطايى(19) به چشم مىخورد كه متأسّفانه دو سه برگ آخر نسخه پاره شده است. از اينرو به ناچار مقطع آن غزل را كه تا اندازهاى قابل رؤيت و خواندن بود، آورده مىشود: ... اين غزل «عطايى» شد عذرخواه «روشن«بر دسته گُلت بست برگ گياه روشن كتان چه تاب آرد با تاب ماه روشنامروز بايدت خواست عذر گناه روشن فردا نخواهدت بود ياراى دم كشيدن آخرين جايى كه شرحى از روشن در آن ديده مىشود، كتاب «آينۀ دانشوران» تأليف عليرضا ريحان يزدى , ...ادامه مطلب
حسین مسرّتمدرّس دانشگاه میبدhmasarrat@ yahoo.com چکیدهدر دورۀ قاجار هر فرمانروایی که به ولایتی گمارده می شد ، همراه خود گروهی نظامی ، اداری، مستوفی، مالیات چی، دبیر ،کاتب و خدم و حشم هم می برد که برخی از این همراهان ، سخنور یا شاعر بودند. یکی از اینان ميرزا هدايتاللَّه متخلّص به «روشن نورى» است که در تذکره های عصری به غیر از میکده (و به نقل از آن، حدیقه الشعرا) و حتی تذکره های سخنوران مازندران نامش نیست. از این رو نگارنده را بر آن داشت که به روشنگری در زندگی وی بپردازد.کلید واژهشاعران دورۀ قاجار/ تذکرۀ میکده/ روشن نوری/ یزد / نور ميرزا هدايتاللَّه متخلّص به «روشن نورى» از مستوفيانى است كه همراه سيفالدّوله ميرزا(1) فرزند عليشاه ظلّالسّلطان(2) به يزد آمد.(3) آن طور كه «عبدالوهّاب طراز يزدى»(4) در ديوانش آورده، گويا بسيارى از كارگزاران و چاكران و مأمورين دولتى از اهالى نور و سارى را به يزد آورده و بر مردم ستم مىكردند تا بدان حد كه شاعر از دست ايشان به تنگ آمده و در قطعهاى با اين عنوان آنان را مورد نكوهش قرار داد: در مذمّت مازندرانيّان نوريّه هنگامى كه جمعى كثير از آنها در يزد بودند(5) اى دريغا از نفاقِ دَهر دو رنگوى فغان از جفاى چرخِ كبود يزد كز بس بلند ايوانىكَنگر باره بر فلك مىسود از هجومِ خَسانِ سارى و نورگشته مصداقِ شهر عاد و ثمود ظلم بر شاه باشد ار گويم:ظلم بر يزد و يزديان فرمود هم ز شهزاده كس نديده ستمبلكه درياى رحمتى است ودود هم شكايت نمىكنم ز وزيربلكه از عدل او جهان آسود هم نخوردهست مالِ كس لشكربلكه شب از گرسنگى نَغَنود اين عجب بين كه با چنين اوضاعجان مردم ز ظلم و كين فرسود جمع ديوان ز صدهزار گذشتخود عدد چيست، بلكه نامعدود با همه آن عدالتِ عُمّالهيچ دانى , ...ادامه مطلب
یکشنبه, شهریور ۲۵, ۱۳۹۷, به گزارش پایگاه فرهنگی – خبری فرهنگ ندوشن ؛ کتاب روشنتر از روشن، رهآورد دیدار دوستانه با دکتر محمد علی اسلامی ندوشن همراه با چکیده مقالات سخنرانان می باشد که به کوشش استاد ح, ...ادامه مطلب
حسین مسرّتدر بایستگی و کارآمدی اسناد تاریخی سخن بسیار گفته شده و خواهد شد. دیگر هیچ یک از پژوهشگران معاصر نیستند که ندانند اکنون مهمترین جزء و عناصر سازندۀ کتب تاریخی، اسناد است، اسنادی که در ابتدا , ...ادامه مطلب